همان طور که آزادی بیش از حد سبب لوس شدن و پرتوقع شدن کودک می گردد، محدودیت های بیشمار و امر و نهی های مکرر نیز زیان های روحی جبران ناپذیری را متوجه او می گرداند. اغلب پدر و مادرها آرزو دارند که فرزندشان با ادب، مرتب و بسیار منظم باشد و به محض دیدن چنین کودکانی شروع به تعریف و تمجید آنها می کنند. حال آن که چنین اطفالی معمولاً در اثر امر و نهی های بیش از حد والدین خود حس کنجکاوی و خلاقیت خود را از دست می دهند و تنها دست به کارهایی می زنند که والدین شان معمولاً از آنها انتظار دارند. آنها در سن یادگیری دروس و دبستان، اغلب دچار اشکال می گردند، زیرا بیشتر آنچه را که معلم می گوید به تقلید از پدر و مادرشان، یاد می گیرند و قبول دارند، نه آنچه را که درکتاب نوشته شده است.
چنین کودکانی حس اتکاء به نفس شان ضعیف است و به خود اطمینان ندارند و اینها همه در حالی است که والدین آنها، از رفتار فرزندانشان بسیار راضی و خشنودند و از این که بچه آنها چنین تابع پدر و مادر است احساس غرور می کنند. انضباط دادن به کودکان بایستی به تدریج و با رشد تدریجی سن آنها صورت گیرد. پدر و مادر نباید دائما به کودک خود خط بدهند و جمله نه این کار را نکن و یا نه نه باید اونجوری باشی را به دفعات زیاد تکرارکنند. بایستی به آنها آزادی نسبی بدهند و از این که گاه فرزندشان برخلاف میل آنها رفتار می کند، با خشونت برخورد نکنند.
بهترین و مؤثرترین راه آموزش انضباط به کودک، رفتار خود والدین است. اگر می خواهید برای مثال فرزندتان مرتب و منظم باشد، لباس هایش را در کمدش بگذارد، مسلماً خود باید چنین باشید. تنها کافی است به او بگویید چقدر خوبه که همه مون، من، تو، بابا این قدر مرتب ایم و همه چیزمون سر جاشه. او طی گذشت زمان چنین خواهد شد.
منبع: کتاب کودک من