انگیزه های ازدواج
انگیزه هائی که می تواند سبب گرایش انسانها به ازدواج شود، متعددند که ما در اینجا به برخی از آنها اشاره می نمائیم:
برخی معتقدند که ازدواج، واقعه ای است که در همه خانواده ها رخ می دهد، پس ازآن گریزی نیست و به قول قدیمی ها ” شتری است که در خانه همه می نشیند”.
ظاهرا این دسته از افراد در تمام امور زندگانیشان، فقط به ظاهر آن اکتفا نموده و می خواهند که فقط زندگی کنند و هیچ وقت از معنا و مفهوم واقعی چیزی، بهره و لذت واقعی آنرا نمی برند.
اینان حتما در انتخاب همسر نیز، ملاک و معیارِ درست و حسابی ای نخواهند داشت.
دسته ای از دختران هم ازدواج را ” راحت شدن از بند محدودیت های پدر و مادر که تاکنون گریبانگیرشان بود وراهی برای رسیدن به آزادی و استقلال در عملکرد می دانند.
اینها گمان می کنند که با ازدواج، دیگر از تمام مشکلات عالم رها شده و وارد یک زندگی کاملا رؤیائی شده اند و از این به بعد می خواهند بر روی ابرهای محبت با کالسکه زرین عشق خود، سیر و سفر نمایند و با وجود این همسر عاشقی که نصیبشان شده، دیگر هیچ مشکلی جرأت نگاه کردن به زندگیِ رُمانتیکِ آنها را نخواهد داشت.
این بندگان خدا تا قبل از ازدواج، در خیالات و رؤیاهای شیرینِ خود، غوطه ورند و وقتى چشم باز مى کنند، مى بینند که دنیاى واقعى، چهره اى غیر آنچه می پنداشتند، به آنها نشان مى دهد.
ماجراى این دختران، به همان ضرب المثل فارسى مى ماند که می گوید:
«از چاله در آمد و افتاد توی چاه»
چرا که هیچ زندگی ای بدون مشکل نیست و انسان با ازدواج، از آسایشِ عدم مسؤولیت پذیرى در دوران قبل از ازدواج، به دایره ى مسؤولیت پذیری پای نهاده و از این به بعد باید شخصا یک طرف ایستادگى ستون خانواده را به عهده بگیرد. پس همه ى مشکلاتى که براى خانواده ایجاد مى شود براى او هم مسؤولیت مى آورد.
گروهی دیگر ازدواج را با انگیزه ” تکامل انسانی و دینی” دنبال می نمایند.
سؤال ما از این گروه این است که مقصود شما از تکامل چیست؟
آیا انسان مجرد، نقصی دارد که به واسطه ازدواج، از بین می رود و با ازدواج است که آن شخص کامل می گردد؟ یعنی آیا انسان در لحظه ای پس از خواندن عقدِ ازدواج، غیر چیزی می شود که دو دقیقه قبل از ازدواج بوده است؟! یا اینکه مقصود شما چیز دیگری است؟ و یا اینکه این تکاملى که از آن نام می برید فقط یک شعار است و حقیقتى در ورای آن وجود ندارد؟ کدام مدّ نظر شماست؟
گروهی دیگر ازدواج را به انگیزه ى نجات از وسوسه هاى شیطانى انجام مى دهند.
و گروهى هم با انگیزه ى بهره مندى از ثمرات معنوى تن به ازدواج می دهند.
برخی نیز ازدواج می کنند تا از مال یا جمال همسرشان بهره مند شوند.
عده ای دیگر هدف از ازدواجشان بقای نسل و بچه دار شدن است.
برخی ازدواج می کنند تا از محیط نا امن خانه پدری فرار کرده باشند و برخی دیگر …
خلاصه اینکه: انگیزه هاى ازدواج متعدد و متفاوتند و ثمرات ازدواج با هر انگیزه، متفاوت با ثمرات انگیزه هاى دیگر است.
مثلا اگر انسان با انگیزه ى بهره مندى از جمال و زیبائى همسر، با کسى ازدواج کند، در صورتى که خداى نکرده همسرش بر اثر یک حادثه، زیبائى اش را را از دست بدهد، دیگر ادامه دادن زندگى برایش لذتى ندارد و بلکه اصلا انگیزه ای براى ادامه ى زندگى این چنینى براى او وجود ندارد.
حال شما قضاوت کنید براى بهره مندى از یک زندگى کاملا شاد و موفق تا پایان عمر، انسان باید با چه انگیزه اى ازدواج نماید؟
گردآوری مطالب: مجیدی( کارشناس علوم تربیتی)