امان از این کودک لجباز
رفتارهای تخریبی در کودکان و نوجوانان طیفی از اختلالات شامل نافرمانی و مقابله جویی تا اختلال سلول را شامل می شوند .
بعضی از لجبازی های کودکان در مقابل بزرگسالان رفتارهایی طبیعی متناسب با مراحل رشد کودک هستند ولی در اختلالات رفتار تخریبی شدت و بسامد اینگونه رفتارها به حدی است که باعث آسیب و اشکال در عملکرد اجتماعی ، فردی ، تحصیلی و بین فردی کودک شده و توجه ویژه ای را طلب می کند.
ویژگی بارز اختلال نافرمانی مقابله جویانه الگوی نافذی از رفتارهای منفی کارانه و خصومت آمیز و نافرمانی و عدم پذیرش مسوولیت اشتباهات است. در چنین حالتی کودک از سوی بزرگترها و منابع قدرت سرزنش می شود و مرتب با آنها جزو بحث می کند . این چنین کودکانی زودرنج هستند و این زود رنجی باعث عصبانیت و پرخاشگری آنها می شود . این کودکان عملا اسباب ناراحتی آنها را فراهم می آورند.
در تمام موارد این رفتارهای کودک در منزل و در قبال والدین دیده می شود ولی ممکن است در مدرسه و یا در قبال سایر بزرگسالان کودک چنین رفتارهایی را از خود نشان ندهند . در مواردی نیز با پیشرفت علایم لجبازی ها و منفی کارهای کودک به محیط خارج از منزل منجمله مدرسه نیز سرایت می کند . به هر حال عمدتا نشانه های این اختلال در برابر آشنایان کودک تظاهر می کند و لذا در ارزیابی های اولیه ممکن است مشکلات بیمار از دید درمانگر نیز پنها بماند . این کودکان خود را نافرمان و لجباز نمی دانند ، بلکه رفتار خود را واکنشی به شرایط غیرمطلوب محیط خود توصیف می کنند . در کل به نظر می رسد این رفتارهای کودک بیشتر برای اطرافیان ایجاد دردسر می کند تا برای خود کودک .
این کودکان در کلاس درس و مدرسه و در مقابل با همسالان خود نیز دچار اشکال هستند ،هر چند پرخاشگران جسمی و رفتارهای تخریبی شدید در آنها دیده نمی شود . بر همین اساس این کودکان اغلب دوستان زیادی ندارند و در مجموع از روابط انسانی احساس رضایت نمی کنند . علیرغم بهره هوشی مطلوب و طبیعی ، به دلیل عدم مشارکت و مقاومت در مقابل انتظارات دیگران ، از نظر تحصیلی پیشرفت مناسبی ندارند و نمرات آنها پایین تر از حد مورد انتظار است . این کودکان اعتماد به نفس پایین ، تحمل کم در برابر ناکامیها ، روحیه افسرده و حملات عصبانیت دارند و با رسیدن به سنین نوجوانی ممکن است به سوء مصرف الکل و مواد روی آورند .
اختلال نافرمانی مقابله جویانه ، اختلال ناشایعی نیست ، مطالعات بالینی شیوع این اختلال را بین ۲.۱۶ درصد تخمین می زنند و مطالعات همه گیر شناختی نیز وجود صفات منفی کاری را در کل جمعیت در بین ۱۶تا ۲۲ درصد کودکان سنین مدرسه نشان می دهند .
تا پیش از سن بلوغ این اختلال در پسرها شایع تر از دخترهاست ، هر چند از سن بلوغ نسبت جنسی ابتلا ، احتمالا برابر می شود .
همچنانکه بیشتر اشاره شده، مقابله با خواسته های دیگران و پافشاری کودک برخواسته های خود ، در مراحل طبیعی رشد ، برای برقراری خودمختاری و ایجاد هویت کودک اهمیت اساسی دارد. بارزترین چنین رفتارهایی به صورت طبیعی در سنین ۱۸تا ۲۴ ماهگی ، در ۲ ساله های وحشتناک ، به اوج می رسد . این رفتارها زمانی غیرطبیعی تلقی می شوند که به صورتی نابهنجار تداوم پیدا کند ، همراه واکنش های افراطی و شدید بزرگترها باشد یا بسیار بیش از آنچه که در کودکان همسن رخ می دهد، باشند.
برخی کودکان به طور ذاتی تمایل زیادی برای اظهار وجود دارند ، در صورتی که چنین تعاملی با واکنش افراطی والدین همراه شود ، کشمکشی ایجاد می شود که زمینه ساز بروز اختلال نافرمانی مقابله جویانه خواهد شد و آنچه که شیرخوار به عنوان تلاشی برای کسب خودمختاری شروع کرده است ، می تواند به الگوی رفتاری تشدید شده و پایداری تبدیل شود.
در برخی موارد نیز آسیب های اواخر کودکی و بیماری های مزمن مثل عقب ماندگی ذهنی می توانند با رفتارهای مقابله جویانه همراه باشند ، که این موارد به عنوان دفاعی در مقابل درماندگی ، اضطراب و اعتماد به نفس پایین کودک مطرح می باشند . در نوجوانی نیز رفتارهای مقابله جویانه تظاهری از نیاز به استقلال از والدین و برقراری هویت نوجوان محسوب می شود .
گروهی از روان شناسان نیز معتقدند که اینگونه رتفارهای کودک شیوه ای برای کنترل صاحبان قدرت است . وقتی کودک با خواسته ای نامطلوب مواجه می شود ، با قشقرق بر پا کردن والدین را وادار به پذیرش خواسته های خود و پی گرفتن خواستهای خود می کنند . در چنین مواردی توجه زیاد والدین مثلا جر و بحث های طولانی ممکن است این رفتارها را تقویت کنند.
علاوه بر حالت طبیعی رفتارهای مقابله جویانه در مراحل رشد کودک ، واکنش های نافرمانی و مقابله جویی گذرا و موقتی که متعاقب مواجهه با استرس ها در کودکان رخ می دهند را نیز باید از اختلال نافرمانی مقابله جویانه افتراق داد .
همچنین در اختلال نافرمانی مقابله جویانه نقض قوانین اجتماعی ، اخلاقی و حقوق اساسی دیگران ، دعوا ، زورگویی تخریب اموال ، تقلب ، دزدی و سایر صفات ضداجتماعی که در کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال سلوک دیده می شود ، وجود ندارد ، هر چند در مواردی نیز ممکن است اختلال نافرمانی مقابله جویانه به سمت اختلال سلوک پیشرفت کند و کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله جویانه در آینده چنین رفتارهایی را نیز پیدا کنند .
در اختلال نقس توجه / بیش فعالی نیز وسعت علایم و لجبازی های کودک در حد اختلال نافرمانی مقابله جویانه نمی باشد . در مجموع سیر این اختلال علاوه بر شدت علایم به توانایی های کودکی در خصوص یافتن راه حل های انطباقی تر در مقابل بزرگسالان بستگی دارد و بر همین اساس ثبات اختلال در طول زمان متغیر است .
در درصدی از کودکان علایم بیمار پس از چند سال کاهش پیدا می کنند و در نقطه مقابل در درصدی از آنها نیز علایم به سمت اختلال سلوک ، درگیری های قانونی ، مصرف مواد و رفتارهای پرخطر دیگر سیر می کنند.
آسیب های روانی والدین ، وجود اختلال شخصیت ضداجتماعی یا سابقه سوء مصرف مواد در عواملی هستند که پیش آگهی کودکان را ضعیف تر می کند و در مقابل در خانواده های سالمی که قادرند نحوه ابراز خواستهای خود را تغییر دهند و به رفتارهای جر و بحث کودک توجه کنند ، بیماری فرجام بهتری دارد .
اولین برخورد درمانی با کودکان مبتلا به این اختلال ، مداخلاقی است که باید در سیستم خانواده اعمال شوند . آموزش والدین در خصوص مهارتهای پرورش کودک و نحوه تغییر رفتارشان به منظور تضعیف لجبازیهای کودک و تشویق رفتارهای مثبت او اهمیت زیادی دارد.
کودکان نیز به منظور یادگیری راهکارهای مناسبتر برای ابزار خواسته های خود ، همراه با پرورش حس تسلط برخورد و موفقیت در روابط اجتماعی با همسالان و بزرگترها و در کل ارائه پاسخهای انطباقی تر تحت روان درمانی انفرادی قرار می گیرند .
این کودکان ضمن درک ماهیت آسیب رسان رفتارهای خود باید اعتماد به نفس خود را بازیابند . حذف روشهای تربیتی خشن و تنبیهات جسمی و جایگزین کردن تعامل مثبت بین والدین و کودک اهمیت بسیار زیادی در کنترل رفتارهای نافرمانی و مقابله جویانه کودکان و پیدایش رفتارها و پاسخهای انطباقی تر در آنها دارد ، لذا در سیر آموزشهای خود باید روشهای کنترل خشم خود را نیز بیاموزند .
اختلال سلوک نیز از دیگر اختلالات همراه با رفتارهای تخریبی در کودکان و نوجوانان محسوب می شود که در شماره های آینده با ویژگیهای این اختلال نیز آشنا خواهیم شد .