. آرزو می کند که ایکاش فرد دیگری بود
سخن گفتن بچه درباره رویاهایش و توسل او به دروغ برای توصیف چیزهایی که برایش مهم است نشانه آن است که آرزو می کند فرد دیگری بود و از مقام و موقعیت متفاوتی بهره مند می شد . گاه او ماجراهایی را سر هم می کند تا موقعیت زندگیش را بهتر و رویدادهایی را که برایش اتفاق افتاده مهم تر جلوه دهد .
. خود را حقیر و بی ارزش حس می کند
بچه ای که دچار حقارت نفس است ، خود را موجودی سرشکسته و حقیر و بی فایده می پندارد ، خواسته ها و امیالش را واپس می زند ، انتظارات کمی از اطرافیانش دارد و به ندرت نظر دیگران را به سوی خود جلب می کند ، حتی ممکن است اظهار علاقه اطرافیان وی را پریشان و مضطرب کند و چه بسا تحسین تا حد گریستن دچار گیجی و آشفتگی اش نماید .
. اغلب هنگام برخورد ، با کارهای تازه و دشوار گریه می کند
شماری از بچه ها در برابر کارهای به ظاهر سخت کم طاقت اند . از این رو بیشتر راهی را برمی گزینند که امن ترین راه باشد و حداقل ایستادگی برای گذر از آن کفایت کند . آنان هنگام رویارویی با موانع و چالش ها مضطرب می شوند و به گریه می افتند .
. درباره خودش اظهار نظرهای منفی دارد
بیشتر والدین عادت دارند که از فرزندانشان ادعاهای مبالغه آمیز بشنوند و چون بچه فاقد اعتماد به نفس نمی تواند این خواسته والدین را برآورده سازد ممکن است ادعا کند که از خود نفرت دارد و آرزو می کند که ایکاش می مرد .
. فاقد انرژی است
وجود بچه ها اغلب با انرژی و چابکی توأم است . اما بچه متزلزل و سست عنصر برای جنب و جوش انگیزه ندارد ، بعلاوه انرژی حیاتی خود را در پیکار درونی با درماندگی و بلاتکلیفی به هدر می دهد و رکود شدیدی را بر زندگیش حاکم می سازد .
. شک و تردید را نمی تواند تحمل کند
دردسرها و دشواری ها در راه پرورش شخصیت کودک امری جاری و عادی است اما بچه ای که به قضاوتهایش اعتماد ندارد و تصور می کند نمی تواند حتی نکته های صریح و روشن را درک کند و یا کارهای ساده را به مرحله اجرا گذارد ، پیوسته مایل است در مسیر صاف و هموار گام بردارد و همه چیز روشن و شسته رفته باشد . او نگران از عواقب هر کار از پذیرفتن مسؤلیت شانه خالی می کند . برای مثال اگر از او بخواهید برای گذاردن برادر کوچکش در تختخواب کمک کند و یا کتابی را به کتابخانه بازگرداند ، تحت تأثیر احساس بی کفایتی می گوید : « اگر برادرم گریه کند چه می شود ؟ » و یا « اگر سخنان کتابدار را درک نکنم چه پیش می آید ؟ » به هر حال به رغم اینکه به سادگی از عهده بسیاری از کارها برمی آید ، خود را در انجام آنها عاجر و ناتوان می یابد . احتمال شکست از جمله عواملی است که بچه را از پیشرفت باز می دارد . بسیارند بچه های بااستعدادی که به خاطر همین احتمالات واهی و خیالی ، پس نشینی اختیار می کنند و از ترقی باز می مانند . بعکس بچه ای که نیروی اعتماد به نفس را به ریز سلطه درآورده و از توانایی های خودآگاه است ، به ندرت به عدم شایستگی و نابسندگی می اندیشد .
. خودآزار است
بچه هایی که ادعا می کنند از خودشان متفرند ممکن است به خود آسیب برسانند . به طور کلی بچه دست و پا چلفتی مستعد حادثه است و به طور غیرارادی ممکن است به خود صدمه بزند .
. ظاهرش آراسته نیست
لباس نامرتب و عدم آراستگی ظاهر ، در میان بچه هایی که به توانایی های خود ایمان ندارند بسیار متداول است . صورت ظاهر ناموزن بچه بر این نکته دلالت دارد که او از فکر کردن درباره خودش لذت نمی برد و یا به خودش اهمیت نمی دهد .
. تصمیم گیری برایش دشوار است
بی اعتمادی بچه نسبت به قضاوتهایش و ترس به خاطر عواقب هر تصمیم گیری ، ناتوانایی های او را به وی گوشزد می کند .
. به آینده بدبین است
بچه ای که خود را زبون و حقیر و کمتر از دیگران احساس می کند و هیچ روزنه روشنی در برابر خود نمی بیند ، با نومیدی و افسردگی از آینده سخن می گوید.