چرا بعضی از مردم فکر میکنند که انجام تغییر نیاز به اینهمه وقت دارد؟ قطعا یکی از دلایلش این است که با استفاده از قدرت اراده بارها و بارها سعی کردهاند تغییری را پدید آورند و نتوانستهاند. آنها معتقد شدهاند که ایجاد تغییرات مهم کاری وقتگیر است و باید حتما مشکل باشد. خیلیها فکر میکنند که اگر فوری تغییر کنند معنیش این است که اصلا مشکلی نداشتهاند. “اگر ایجاد تغییر این قدر ساده بود پس چرا هفته پیش ، ماه پیش ،یا سال پیش این تغییر را در خودت به وجود نیاوردی و دست از گله و شکایت برنداشتی؟”
فرضا کسی که عزیزی را از دست داده است میتواند با سرعت غم خود را فراموش کند از نظر جسمانی دارای توانایی است و هیچ دلیلی ندارد که فردای همان روز نتواند به سر کار خود برود. اما عملا چنین نمیشود. چرا؟ علت آن است که یک رشته قوانین و اعتقادات در فرهنگ ما وجود دارد که انسان حتما باید تا مدتی غصه بخورد. تا چه مدت غصه بخورد؟ بستگی به این دارد که ذهن ما به چه صورت شرطی شده باشد.
بد نیست بدانید در بعضی جوامع و فرهنگها وقتی کسی میمیرد افراد نه تنها غصه نمیخورند بلکه جشن میگیرند زیرا معتقدند که خداوند ما را در مناسبترین زمان از دنیا میبرد و مرگ به معنای این است که ما شایستگی پیوستن به ذات احدیت را پیدا کردهایم.
ایجاد تغییرات دراز مدت موفق همانند کوک کردن مداوم پیانو در کنار دریا است. این سیمها برای عادت کردن به آب و هوای دریا باید مرتبا تنظیم شوند تا بالاخره به شرایط عادت کنند. اگر بخواهیم در ایجاد تغییرات دراز مدت موفق شویم باید دقیقا همین کار را بکنیم. پس از آنکه تغییری را بوجود آوردیم باید بلافاصله آن را تقویت کنیم. پس از آن باید نظام عصبی خود را نسبت به آن شرطی سازیم و اینکار را نه فقط یکبار بلکه بطور مداوم انجام دهیم.
در غیر این صورت مثل این است که به یک کلاس بدن سازی بروید و پس از مدتی بگویید: خوب ، من دیگر از نظر جسمی قوی شده ام و تمام عمر سالم خواهم بود. در مورد عواطف و رفتار نیز وضع به همین منوال است ما باید در زمینههایی نظیر موفقیت ، عشق و غلبه بر ترسها و نگرانیها خود را شرطی کنیم. از طریق شرطی کردن است که میتوانیم الگوهایی در ذهن خود به وجود آوریم که بطور خودکار موفقیت دائمی ما تضمین شود.
به خاطر داشته باشیم که عواطف ، احساسات و رفتارهای فعلی ما هم ، زمانی ، بنا به عللی به صورت شرطی در آمدهاند.