Major Depressive Disorder
M.D.D
گردآوری و تالیف: احمدرضا محمدپور، روانشناس بالینی، رواندرمانگر. صاحب امتیاز کلینیک روانشناسی و رواندرمانی ناخودآگاه
چکیده:
افسردگی سرماخوردگی بیماری های روانی است. حدود یک پنجم بالغین در طول زندگی دچارM.D.D می شوند. افسردگی به مثابه یک کوه یخ است که قسمت تشخیص گذاشته شده نوک برآمده از آب می باشد.
در این مقاله تاریخچه اختلالات خلقی بررسی شده است و شروع آن به بقراط نسبت داده شده است. همچنین سایر ریشه های تاریخی مورد نگاهی اجمالی قرار گرفته است. M.D.D از نظر همه گیر شناسی بررسی شده که نسبت زن به مرد ۲ به ۱ است. ولی همه گیرشناسی آن در تمام کشورها یکسان گزارش نشده و در خاور دور کمتر است. از نظر ویژگیهای جمعیت شناسی M.D.D در سنین پائین تر در حال گسترش و شکل گیری انواع مقاوم تر آن گزارش شده است. فقر، حمایت اجتماعی، سابقه سوء مصرف الکل و … از عوامل خطرساز است ولی نقش فقر و طبقه اجتماعی زیر سوال رفته است.
طبقه بندی افسردگی بصورت کامل در DSM ها بررسی شده ولی تنها۱۰ ICD بصورت کامل ذکر شده است. تشخیص و طبقه بندیM.D.D براسا DSM-IV-TR یا چهارمین راهنمای آماری تشخیص انجمن روانپزشکی امریکا – متن تجدید نظر شده (۲۰۰۰) ذکر شده و سایر مولفه های سیر، پیش آگهی و … به تفصیل بیان شده است.
در قسمت روان درمانی افسردگی سه رویکرد درمانی روان تحلیل گری، درمان بین فردی و شناخت درمانی رفتاری بصورت اجمالی بررسی شده است، ولی به شناخت درمانی نگاهی عمیقتر شده زیرا که درمان مطرح افسردگی در قرن حاضر می باشد. همچنین دگرگونی های جدید در شناخت درمانی نیز مورد توجه قرار گرفته است.کلمات کلیدی: خلق، عاطفه، افسردگی اساسی، سوگواری، درمان روان تحلیل گری، درمان بین فردی، شناخت درمانی رفتاری.
“در واقع در پایان یک زندگی حرفه ای ،بهتر است که برای تغییر
دیدگاههای خویشتن آماده باشیم به جای آنکه خود را به تکرار بی کم و کاست ،محکوم کنیم”،(از زندگی نامه پیاژه ۱۹۶۶؛ به نقل از دادستان ، ۱۳۷۶،ص۱۲۲).
مقدمه:
روزنهان[۱]و سلیگمن[۲]در کتاب روانشناسی ناهنجاری خود می نویسند:”افسردگی سرماخوردگی بیماری روانی است.تقریباهمه،حداقل بصورت خفیف احساس افسردگی کرده اند”(۱۳۷۹،ص۴).هم ماکم و بیش حالاتی چون پکری،بی حوصلگی وغمگینی راتجریه کرده ایم.کسلر[۳]وهمکاران(۱۹۹۴)افسردگی تک قطبی را شایع ترین و رایج ترین اختلات روانی می دانند،(به نقل از جادو[۴]کونوواک[۵]،۱۹۹۷)حدود بالغین(۷/۱۷درصد)در طول زندگی دچار M.D.D می شوند (همان جا).اثرات افسردگی وتبعات آن محدود به موارد فوق نمی شود ،ولز همکاران (۱۹۸۹،به نقل ازنقل جادو کونوواک،۱۹۹۷)افسردگی را عامل تخریب عملکرد فرد و ابتلا وی به بیماریهایی نظیر فشار خون،دیابت،بیماری ریه یا آرتریت می دانند.
افسردگی به مثابه یک “کوه یخ”است،همانگونه که نوک کوه از آب بیرون زده ونمایان است قسمت اعظم آن در زیر آب قرار گرفته است .بالغ بر۸۰ درصد افراد که با یک بیماری جسمی به پزشک عمومی رجوع می کنند مبتلا به افسردگی یا اضطراب یا هر دو آنهایند،و جالب اینجاست که تنها ده درصد بیماران تشخیص گذاری صحیح شده و به روانپزشک ارجاع داده می شوند(مالبی و بردیگس،۱۹۹۸).
اختلالات افسردگی پس از فوبی،اختلالات وابسته به موارد،شایع ترین تشخیص هارابه خود اختصاص می دهند(سادوک[۶] وسادوک[۷]،۱۹۹۸).
خلق[۸] مایه هیجانی نافذی[۹] است که بگونه ای ژرف چشم انداز[۱۰] و ادراک فرد از خود،دیگران و محیط را بطور کلی تحت تاثیر قرار می دهد.اختلالات خلقی شایع بالقوه مرگ بار[۱۱] بوده ولی به شکل بالفعل این حالات درمانپذیری بالایی دارند که در آن بیماری به گونه ی ناهنجار خلقهای افسرده و نشئه گونه[۱۲] را تجربه می کند(سادوک وسادوک،۲۰۰۱).
اصطلاح اختلالات خلقی امروزه از آن جهت متداول است که به حالتهای هیجانی پایدار اشاره دارد. در این اصطلاح صرفا بیان بیرونی یا [۱۳]حالت هیجانی فعلی مدنظر نیست؛بهتر است اختلالات خلقی را به مثابه نشانگان[۱۴] در نظر بگیریم تا بیماریهایی گسسته و مجزا، به عبارت دیگر ترکیبی از مجموعه نشانه ها و علایم که در طول یک دوره زمانی(چند هفته یا چند ماهه) برجا مانده و انحرافی از کارکرد عادتی مشخص را باعث شوند و نیز گرایشی برای بازپدیدآیی یا عود[۱۵] داشته باشند و اغلب بگونه ای دوره ای[۱۶] یا چرخه -ای[۱۷] ظاهر شوند(سادوک و سادوک۲۰۰۰) بکهم[۱۸] و لبر[۱۹](۱۹۹۵،ص ۱x) در پیشگفتار کتاب دستنامه[۲۰] افسردگی می نویسند:
«هیچکس نمی تواند بگوید که تمام اطلاعات مرتبط روزآمد را با مطالعه مقالات چاپ شده کسب می کند، حتی کتابهای زیادی که در مورد افسردگی هستند بر روی حوزه محدودی تمرکز نموده اند بگونه ای که فهمی جامع از اختلال ممکن است نیازمند مجلدهای بسیاری باشد.»
بخش اول
«تاریخچه اختلالات خلقی» ((mood disorders history))
یونانی ها و رومیان باستان اصطلاحات ملانکولیا[۲۱] و مانی[۲۲] را بوجود آورده و رابطه این دو را مورد تاکید قرار دادند. در عهد باستان فرض بر این بود که یک علت مزاجی[۲۳] برای این اختلالات وجود دارد. اولین توصیف از ملانکولی توسط بقراط[۲۴] انجام شد. و ملانکولی را صنوای سیاه یا[۲۵] نامید و آنرا بصورت حالت پرهیز از غذا، غم و اندوه، بی خوابی، تحریک پذیری و بی قراری توصیف نمود(سادوک و سادوک،۲۰۰۰).
این تعریف به شکل شگرفی به ملاکهای مدرن اختلال افسردگی اساسی نزدیک است(جادو و کونوواک،۱۹۹۷) طبیبان یونانی که بعید نیست مفهوم ملانکولی را از مصریان[۲۶] باستان اخذ کرده باشند پایه زیستی- شیمیایی اولیه را برای هر اختلال روانی فرض کرده بوند(سادوک و سادوک،۲۰۰۰).
رومی دیگری به نام اورلیا نوس[۲۷]، نقش پرخاشگری را در ملانکولی شرح داد و بیان کرد که چگونه بیماری رنگ هذیانی به خود می گیرد(همان جا). در دوران تاریکی[۲۸] (وسطی) دکترین خرافی[۲۹] مسلط شد، بیمار روانی به شیطان، اجنه یا نیروهای جادویی نسبت داده می شد و روشهایی خشن برای تزکیه و درمان آنها بکار برده می شد.
در قرن نوزدهم، دو پزشک فرانسوی به نامهای فالره[۳۰] و بایالرژه بگونه ای مجزا مانی و افسردگی را تظاهرات یک بیماری واحد معرفی کردند(جادوکونوواک،۱۹۹۷).
در سال ۱۶۲۱ کتابی تحت عنوان«آناتومی ملانکولی» توسط رابرت بورتون منتشر شد این کتاب اولین متن انگلیسی نوشته شده در این حوزه است.
مطالب ذکر شده در این کتاب به شرح زیر است:
۱- طرح مفهوم اختلال عاطفی[۳۱] ۲- طرح ملانکولی بدون دلیل[۳۲] که امروزه تحت عنوان اختلالات سوما توفرم[۳۳]مطرح می شود. ۳- ارائه یک طبقه بندی از ملانکولی بصورت ملانکولی عشق و ملانکولی مرگ. ۴- بیان علت شناسی بصورت: نقش تغذیه، الکل، ریتم های بیولوژیک، آشفتگی ناشی از عشق شدید. ۵- بالا دانستن شیوع اختلال در مردان که از اشتباه های نویسنده است.(سادوک و سادوک،۲۰۰۰).
امیل کرپلین [۳۴]، اواخر قرن ۱۹، که مانیک- (پرسیو را از دمانس پره کوز [۳۵]جدا کرد و بردوره ای یا برهه ای بودن سیر بیماری تاکید نمود. همچنین یوجین بلولر[۳۶] در ۱۹۲۴ اصطلاح بیماری عاطفی یا [۳۷]را داخل روانپزشکی کرد و گروههای تشخیصی تک قطبی و دو قطبی را مطرح ساخت(جادوکونوواک، ۱۹۹۷). ولی با توجه به گستره تاریخچه تا به همین حد بسنده می شود و بحث طبقه بندی را به شکل فرآیندی و نه برشی[۳۸] پیگیری می نماییم. ابتدا به بررسی همه گیرشناسی و ویژگیهای جمعیت شناسی پرداخته، سپس به طبقه بندی و سایر موارد وابسته خواهیم پرداخت.