شاید برای شما هم پیش آمده باشد که درست در زمانی که احساس کرده اید طرف مقابلتان برای زندگی مناسب نیست و نمی توانید روی زندگی با او فکر کنید، متوجه شده اید که در این بین علاقه یا عادتی به وجود آمده که نادیده گرفتنی نیست. طوری که انگار پیش از آنکه بخواهید منطقی فکر کنید به او علاقه مند شده اید و حالا ترک این اعتیاد عاطفی برایتان غیرممکن است.
ممکن است فکر کنید که چرا باید این اتفاق برای شما بیفتد، چطور کسی می تواند یک دفعه از راه برسد و روح و عواطف شما را نابود کند و این همه هزینه مادی و معنوی به شما تحمیل کند و برود؟ این بدبیاری عاطفی در اول راه تقصیر کیست؟ چطور باید منطقی باشید و باور کنید که این عواطف زودگذرند؟
درباب عشق شما عاشق کیفیتى در طرف مقابلتان مى شوید که اگر خوب بنگرید، همان ویژگى را در زندگیتان مدتهاست از دست داده اید و آگاهی از این کیفیت گم شده می تواند در کنترل احساسات و عواطف تان به شما کمک کند
تکه گمشده
حقیقت این است که عشق شاید ناخودآگاه در دل بیاید اما ما آگاهانه آن را مى پرورانیم. این خود ماییم که دیگران را وارد حریم زندگى و عواطف خود مى کنیم. کم نیستند کسانى که در طلب دوست داشتن یک نفر، هر ثانیه دست و پا مى زنند. قضیه چیست؟ ایراد کار کجاست؟
خانم دبى فورد روانشناس شناخت گرایی است که تحقیقات زیادی را درباره روانشناسى معنوى و روانشناسی عشق انجام داده است. دبی فورد معتقد است که شما عاشق کیفیتى در طرف مقابلتان مى شوید که اگر خوب نگاه کنید، همان ویژگى را در زندگیتان مدتهاست از دست داده اید و آگاهی از این کیفیت گم شده می تواند در کنترل احساسات و عواطف تان به شما کمک کند.
مثلاً آقایى به خانمى علاقمند مى شود که به غایت آرام و متین و مهربان است. وقتى مرد دقت مى کند مى بیند که مدتهاست کیفیت نرمى و متانت و مهربانى و لطافت را در زندگى خودش گم کرده و از آن محروم بوده است. لذا وقتى نمود بیرونى این ویژگی ها را مى بیند، ناخودآگاه جذب او مى شود. این اتفاقی است که روانشناسان از آن به فرافکنی عاطفی تعبیر می کنند. یعنى کیفیتى درون توست که خودت بدان آگاه نیستى (مثلاً میل به رشد هنرى) وقتى کسى دیگر در بیرون آن کیفیت را دارا باشد، تو شیفته او مى شوى.
آیا از این قضیه مى شود کمک گرفت و رشد روحى کرد؟ بله! کافیست دقت کنید که کدام ویژگى محبوبتان شما را شیفته کرده؛ احتمالاً شما آن صفت را دارید اما حواستان به آن نیست و عشق مى آید تا ما را به خودشناسى برساند. ما با هر عاشقى باید به رشد روحى بالاترى برسیم.
در قضیه نفرت نیز داستان همینطور است. وقتى ما شدیداً از یک چیزى بدمان مى آید یا شروع به تقبیح فلان کس که فلان کار بد را کرده، مى کنیم؛ به احتمال بسیار زیاد یا خودمان کمى از آن صفت را داریم یا قبل آن کار را کرده ایم یا استعداد انجام آن کار بد را داریم!
سایه های ما
حتماً بعد از هر قطع ارتباط عاطفى، سهم سایه هاى خود را بررسى کنید. سایه بخشهایى از درون ماست که دوست نداریم بقیه از وجودشان در ما مطلع شوند مثل حسادت، خیانت و… یا بخشهایى از ماست که اصلاً حواسمان نیست داریم مثل میل به هنرمندشدن، میل به دانشمندشدن و…
همه ما کسانى را در زندگى دیده ایم که الگوى ما بوده اند.، معلمین یا مربیان یا اساتید دانشگاهى یا حوزوى یا بزرگان و پیشوایان دینى یا دانشمندان بزرگ. ما در برابر این بزرگواران به خشوع وا داشته مى شویم. در تحلیل عمقى این شیفتگى باید خبر خوبى به شما بدهم: هربزرگى که شما را به حیرت و شیفتگى کشاند، نشانه این است که شما زمینه هایى دست نخورده درونتان دارید که منتظر شماست تا بدانها بپردازید و مثل آن بزرگ شوید با این فرق که آن صفت الآن دیگر مال خود شماست و رنگ و بو و هویت شما را دارد.
هدف از این بایکوت عاطفى این نیست که شما را شکنجه دهیم؛ شما زمانى رشد مى کنید که هوشتان را به خودشناسى و خودسازى اختصاص دهید و یک ذره انرژى باقیمانده خود را به ترمیم زخم هاى عاطفیتان اختصاص دهید
هفت توصیه ایمنی
۱- براى حفظ عزت نفس و وقارتان از برقرارى تماس مستقیم (تلفن / پیام کوتاه SMS/ OFF PM / E-MAIL ) یا غیر مستقیم (پیغام و پسغام، احوالپرسی از طریق دیگران و…) با فردى که ماجرای ازدواجتان با او بهم خورده، بپرهیزید.
۲- از طریق دوستان مشترکتان یا همسایه هاى طرف آمار فعلى او را در نیاورید.
۳-به بهانه پس دادن یا گرفتن کادو و هدیه و عکس و هر آنچه شما را به سمت ارتباط قبلى تان بکشاند، خود را سبک نکنید. هدف از این بایکوت عاطفى این نیست که شما را شکنجه دهیم؛ شما زمانى رشد مى کنید که هوشتان را به خودشناسى و خودسازى اختصاص دهید و یک ذره انرژى باقیمانده خود را به ترمیم زخم هاى عاطفیتان اختصاص دهید.
از سوى دیگر، ارتباطهاى به هم خورده اى که از دوباره بعد از مدتى شروع مى شوند، معمولاً دوباره خراب مى شوند زیرا به قول کارن سالمنسون «اگر پیوسته همان کارى را بکنى که یک عمر کرده اى، آنوقت به جاهایى مى رسى که یک عمر رسیده اى.»
۴- از شنیدن ترانه ها و اشعار و دیدن فیلمهایى که از فراق و بى وفایى و فرو ریختن کاخ آرزوها حکایت می کنند، اکیداً بپرهیزید. مطالعه نشان داده که این اشعار یا فیلمنامه ها فرافکنى سایه هاى شعرا و سازندگانشان است و تنها کارى که نمى کنند رشد شماست و در روزهاى فشار روانى شما، باعث مى شود که به نتایج ناامیدکننده و غلطى برسید.
۵- به دامان عشق پدر و مادر و دوستان واقعیتان پناه ببرید و در این دوران بازیافت روحى _ عاطفى از انرژى روانى بى دریغ این عزیزان استفاده کنید.
۶- آگاهانه بعد از پذیرفتن مسؤولیت تان در وقایع رخ داده، از عشق بیکران الهى استفاده کنید که دل خستگى شما را برطرف کند. مگر نه این است که همه شما در آغازین لحظات بهار زمزمه مى کنید: اى کسى که دلهاى انسانها در دست توست یا مقلب القلوب و الابصار. از صاحب قلبها بخواهید که قلب شما را در این دوران درمان، تسکین بدهد.
۷- ترک اعتیاد عاطفى بسیار سخت است و اگر علائم ترک در شما شدید است، افسردگى با علائم جسمى (بى خوابى، بى اشتهایى ، تحلیل میل جنسى) روحى (ناامیدى ، احساس بى ارزشى، فکر به خودکشى) فکرى (حافظه مختل، اختلال تمرکز) ظاهر مى شود. یا ممکن است دچار اضطراب شدید، نگرانى و دلهره بى دلیل، تپش قلبى که خودتان احساس مى کنید، تهوع بى دلیل، سردردهاى جدید و بدخوابى شوید. با هر صداى تلفن از جا بپرید و حالتان دگرگون شود و احساس ناامنى درونى داشته باشید. دراین شرایط کمک تخصصى روانپزشکى (دارو، روان درمانى ) در کنار توصیه هاى بالا حتماً لازم است.