از دیدگاه روان شناسی ٬ منظور از مکاتب ٬ الگوهای فردی خاصی است که توجیه کننده رفتار آدمی با مفهوم و برداشت خاص خود می باشد. روانکاوی٬ انسان گرایی و رفتارگرایی از مکاتب مهم روان شناسی هستند که سه محور اصلی روان شناسی معاصر را تشکیل می دهند.
در اینجا به دیدگاه های این سه مکتب در مورد اینکه پیروان این مکاتب به چه کسانی سالم می گویند پرداخته می شود:
به نظر روانکاوان ٬ بهداشت روانی زمانی تضمین می شود که من با واقعیت سازگار شود و همچنین تکانش های غریزی نهاد به کنترل درآید و فرد بتواند بین سه عنصر شخصیت یعنی نهاد ٬ من و من برتر تعادل برقرار کند . بنابر این اگر بین این سه جزء شخصیت تعارض به وجود آید ٬ فرد احساس تنش می کند و برای حفظ خود ٬ ابزار هایی به وجود می آورد که به آنها مکانیسم های دفاعی می گویند.
از جمله مکاتب دیگر روان شناسی انسان گرایی است . این مکتب بر خلاف روانکاوی قبول ندارد که رفتار انسان به طور جبری بدون اراده و از طریق امیال و آرزوهای سرکوب شده دوران کودکی هدایت می شود بلکه معتقد است انسان می تواند بر سرنوشت خود اثر بگذارد یا حتی آن را کنترل کند، چون انسان آزاد است پس می تواند خوشبختی و بدبختی را به طور آزاد و با اراده خود تعیین کند.طبق دیدگاه انسانگرایی ٬ عمده ترین عاملی که فرد را به حرکت وا می داردنگرشی است که او به خود و دنیای اطراف خود دارد . یکی از مشهور ترین پیروان این مکتب ٬آبراهام مازلو٬ معتقد است نیاز های انسان متناسب با نیرومندی ٬ به پنج طبقه نیاز های زیستی ٬ ایمنی ٬ تعق و عشق٬ عزت نفس و خود شکوفایی تقسیم می شود . به نظر او بهداشت روانی به معنای ارضای نیازهای سطوح پایین و رسیدن به سطح خودشکوفایی است .
از جمله مکاتب دیگر ٬ می توان به رفتارگرایی اشاره کرد . پیروان این مکتب معتقدند ٬ بهداشت روانی به محرک ها محیط فرد وابستهاست و بر سازگاری فرد با محیط تاکید دارد . این مکتب معتقد است ٬ رفتار ناسالم نیز مانند سایر رفتارهاآموخته می شود. از پیرواناین مکتب می توان به پاولف ٬ واتسون و اسکینر اشاره کرد که بر شرطی شدن رفتار بر بازتاب و تقویت تاکید دارند .
منبع : روزنامه سلامت