آنچه در تحقیقشان یافته اند می تواند توجیه کند که برای مثال چرا بازیکنان بیس بال، آداب طولانی و پیچیده ای بجا می آورند و یا تحلیلگران بازار بورس گاهی بر اساس اطلاعاتی کامل بی ضرر، روندی بد یمن را پیش رو می بینند.
جنیفر ویتسون، می گوید: نیاز به ساختار فکری و یا درک یک موضوع، مردم را به سمتی هدایت می کند که خود را به گونه ای فریب دهند که چیزهایی را ببینند یا ارتباطاتی برقرار کنند که در عالم واقع وجود ندارد.
ویتسون که مقاله علمی اش در این زمینه در مجله علمی “ساینس” انتشار می یابد ، عنوان می کند “زمانی که ما قادر به کنترل چیزی نیستیم، چیزهایی می بینیم و یا به دنبال الگوهایی- گاه غیرواقعی – می گردیم تا احساس کنترل خود را بازگردانیم.”
این محقق می گوید بسیاری از بازیکنان بیس بال نمونه های کلاسیکی از یک فرد خرافاتی هستند. این افراد لباس ورزشی که برایشان شانس می آورد می پوشند و قبل از شروع بازی چندین کار خاص انجام می دهند.
او و همکارش آدام گالینسکی از دانشگاه نورث وسترن در ایلی نویز به این فکر افتادند که احتمالا نداشتن کنترل فرد در کانون اصلی بسیاری آداب و حرکات آیینی و تئوری های توطئه قرار دارد.
آنان برای اثبات این موضوع یک سلسله آزمایش انجام دادند و در آنها به طرق مختلف روی میزان کنترل افراد اثر گذاشتند، برای مثال از مردم خواستند به چندین سوال پاسخ دهند سپس به طور اتفاقی به نیمی از آنها گفتند که دارند اشتباه می کنند.
آنگاه داوطلبان می بایست الگوها را پیدا می کردند. در یک آزمایش از آنها خواسته شد در طرح های نقطه نقطه، تصاویری را بیابند. نیمی از آنها مجموعه ای از نقاط بی هدف و معمولی بود و در نیمی دیگر می شد تصاویری را پیدا کرد.
هر دو گروه به درستی تصاویر را از میان نقطه ها تشخیص دادند اما گروهی که بر اساس قسمت قبلی آزمایش احساس می کردند کنترل از دستشان خارج است، در ۴۳ درصد مجموعه نقطه ها نیز تصاویری را “مشاهده ” کردند.
ویتسون گفت ” ما روی احساس کنترل افراد اثر گذاشتیم و نشان دادیم که نیاز آنها به داشتن ساختار فکری افزایش یافته است .
در یک آزمایش دیگر از این افراد خواسته شد براساس اطلاعاتی که نسبتا بی طرف و خنثی بود، سهامی را انتخاب کنند.
ویتسون گفت افرادی که احساس می کردند قدرت کنترل ندارند، احتمال بیشتری داشت که در مورد یک سهم نظر قاطعانه ای بدهند حتی زمانی که هیچ الگوی واقعی که نظر آنان را تایید کند وجود نداشت.
ویتسون گفت ” مردم در تمامی انواع اطلاعات و داده ها الگوهای غیرواقعی مشاهده می کنند، در بازارهای بورس روندهایی را مشاهده می کنند، در صحنه هایی بی جان چهره هایی را می بینند و در میان آشنایان خود به دنبال یافتن ردپای توطئه هایی هستند.
او چنین نتیجه گیری می کند که این آزمایش نشان می دهد نداشتن کنترل به نیاز مبرمی برای نظم می انجامد حتی نظمی خیالی و موهوم.
به گفته او با توجه به وضعیت بحرانی و خطرنا ک در بازار بورس وال استریت، معامله گران ممکن است در حالی که منتظر پیامدهای این اوضاع هستند، از روی خرافات مواظب باشند پایشان داخل شکافهای پیاده روگیر نکند و یا به نکات آیینی دیگری توجه کنند.
.”آنها به هر نوع الگویی که به آنان احساس بهتری بدهد، متوسل خواهند شد.”