«هترینگتون و دیگران (۱۹۸۲) گفتهاند:
«حتی وقتی جدایی اتفاق میافتد، والد [مذکر] ی که از بقیه طرد شده، ممکن است باز هم بر فرزندان تأثیر داشته باشد» و «تاکنون شاهد بودهایم که تماس منظم با والدی که حضانت فرزندان را برعهده ندارد و حفظ روابط خوب با هر دو والد، فرزندان را از اختلالات عاطفی حفظ کرده است».» ۲
لذا قابل یادآوریاست که نوع ارتباط و برخورد پدران با فرزندانشان خصوصا فرزند دخترشان بسیار میتواند در آیندهٔ او موثر باشد و روابط و تعامل موثر بین آنها، بسیاری از مشکلات دختران را مرتفع خواهد کرد چرا که فرزند دختر با توجه به روحیات متفاوت و حساسی که نسبت به فرزند پسر دارد، با ارتباط هرچه عمیقتر با پدرش – به عنوان جنسی مخالف- میتواند مسیر بهتری را برای زندگیش برگزیند و نظارت پدر بر او البته به طور غیر مستقیم و با نگاهی عاطفی، او را نسبت به مخاطراتی که در جامعه امکان دارد تهدیدش کند، آگاه خواهد ساخت.
«یکی از عناوینی که در مجلۀ تخصصی روانشناختی اجتماعی و شخصیت (آگوست، ۱۹۹۰) چاپ شده، عبارت است از: «دخترانی که در خانوادههای بدون پدر بزرگ میشوند، زودتر به بلوغ جنسی میرسند».» ۳
بنابراین همین جملهٔ گفته شده در بالا نشانگر حضور بسزا و مهم پدر در دوران حساس نوجوانی و جوانی دختر و دورهٔ گذار زندگی او از برخی بحرانهای گوناگون میباشد.
ناگفته نماند نقشی که پدر در هویت بخشی به فرزندان در خانواده ایفا میکند، آنها را برای پذیرش نقشهای اجتماعی و حفظ استقلالشان در جامعه بسیار یاری خواهد کرد.
در این راستا دختران نیز نباید نقش حاشیهای برای پدران خود در زندگیشان قائل شوند چراکه پدر نیز هم چون مادر دلسوزیها و تجربیات خاص خود را دارد و دختران برای آشناشدن با روحیات جنس مخالف البته برای انتخاب همسر آینده، باید به درک برخی از خصوصیات پدرشان آگاه شوند و هرچه این درک بهتر و عمیقتر باشد، آینده بهتری قاعدتا برایشان رقم خواهد خورد.
این ارتباط خوب عاطفی بین پدر و دختر، برای او و همسرش – داماد خانواده- نیز در آینده بسیار مفید خواهد بود و هنگامی که در زندگی برایشان مشکلی پیش آمد، پدر را به عنوان فردی مصلح و معتمد در بین خود به خوبی خواهند پذیرفت و پدر با انتقال تجربیات خود آنها را برای رفع مشکلاتشان در زندگی هدایت میکند.
در کل مزایای ارتباط حسنه بین پدر با فرزند دخترش را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
*ارتباط مثبت و حسنه دختر با پدر جلوی بلوغ زودرس او را میگیرد و باعث میشود که دختران نوجوان دوران بلوغ خود را با بحران کمتری پشت سر بگذارند.
*احساس شرم و حیا نسبت به پدر در مواجهه با خطاها؛ به دلیل اینکه دختران پدر خود را فردی دلسوز و معتمد پذیرفتهاند، بنابراین در هنگام مواجهه با خطاها و لغزشهایی که از آنها امکان دارد سرزند، بیشتر رفتارهای خود را کنترل میکنند.
*راهنمائی بهتر پدر برای انتخاب فرد مورد نظر در قبل از ازدواج؛ به دلیل اینکه پدر با داماد خود هم جنس بوده و شناخت بهتری میتواند نسبت به او داشته باشد و دختر خود را برای انتخاب بهتر راهنمائی کند.
*در میان گذاشتن برخی مشکلات در زندگی زناشوئی با پدر؛ به دلیل اینکه او به برخی روحیات مردان آگاه است و این مشورت میتواند جلوی بسیاری از سوئ تفاهمات را در زندگی مشترک دختر با همسرش بگیرد.