نقش پدر در تربیت فرزندان
از بررسی نتایج برخی تحقیقات که در دهه آخر قرن بیستم در جهان انجام شده دریابیم:
یکی از عوامل ضعف خانوادههای امروزی، کاهش نقش پدر در خانواده است.
کودکانی که در غیبت پدر پرورش یافتهاند، زمینههای بروز بزهکاری در آنان بیشتر است.
کودکانی که از تربیت و همراهی پدر در بازی و تفریح و سرگرمی برخوردار بودهاند، ضمن داشتن روابط عمیقتری با دوستان، دارای خود کنترلی و مهارت بیشتر در بیان حالات هیجان خود و تشخیص احساسات و عواطف دیگران بودهاند.
پدرانی که دخالت بیشتری در تربیت داشتهاند، فرزندان آنها علاوه برداشتن رفتار مسئولانه، حسن مسئولیت پذیری بالاتری در مورد رفتار خودشان داشته، کمتر دیگران و شانس و «اقبال بد» را به عنوان مشکلات رفتاری خود مطرح میکردند.
فرزندانی که پدران آنها به اندازه کافی در تربیتشان نقش داشتهاند، دارای توانمندی بیشتری در حل مسائل، مهارتهای کلامی و پیشرفت تحصیلی بودهاند.
مشاهدات بیانگر آن است افرادی که در بزرگسالی همدلی بیشتری با دیگران نشان میدهند، در کودکی از مشارکت صحیح پدر در تربیت خود بهرهمند بودهاند.
پسران نوجوان ناقد پدر به راحتی دچار اضطراب و ناراحتی میشوند.
در خانوادههایی که پدر حضور نداشته و یا وجودش بیتاثیر باشد. فرزند تمایل بیشتری به الگو قراردادن رفتار مادر نشان میدهد، این امر مشکلاتی را به ویژه برای پسران به وجود میآورد.
دختران خانوادههایی که در آنها مادر مسلط و پدر منفعل بوده است، در دوره نوجوانی و بزرگسالی و در ارتباط با مردان و تشکیل خانواده بیشتر دچار مشکل شدهاند.