دو ابزار ضروری برای تربیت
پدر و مادرها، قانون تربیت این حق را به شما می دهد که فرزندانتان را تربیت کنید ولی این قانون تکالیفی را هم برعهده ی شما گذاشته است.
دو تا تکلیف مهم وجود دارد که اگر اینها خوب انجام بگیرد، اتفاقات خوبی بین پدر و مادر و بچه ها می افتد.
اولین وظیفه ی شما محبت است. بچه ها باید مورد محبت قرار بگیرند و در آغوش گرفته شوند. بچه ها اینها را کم می بینند زیرا پدر و مادر مشغول کار خودشان هستند.
محبت چند نتیجه دارد: تحمل بچه ها را در سختی های زندگی بالا می برد، بچه ها را در مسیر زندگی با شما هم جهت می کند. بچه ها دوست دارند که با شما هم جهت بشوند. انسان دوست دارد با کسی که دوست دارد، همنشین شود.
در روایت داریم : هر کسی مسیر دوستش را انتخاب می کند. وقتی شما به بچه های تان محبت رفتاری و گفتاری می کنید ،آنها دوست دارند که به حرف شما گوش بدهند و شما را ناراحت نکنند. محبت باعث می شود که بچه از انحراف مصون بماند. محبت یک خویشتن داری درونی می آورد . این اولین تکلیف پدر و مادر است. پدر و مادری که محبت نمی کند نباید انتظار داشته باشد که فرزندش در مسیر او قرار بگیرد.
وظیفه ی بعدی پدر و مادر، احترام به شخصیت بچه هاست. آنها باید در زندگی، بزرگ دیده شوند و احساس کنند که قابل توجه و قابل احترام هستند. وقتی بچه ها چیزی دارند که در زندگی احساس می کنند آنرا از دست می دهند، به رفتارهای شان حساس می شوند. وقتی انحرافات شخصیت آنها را در خانه خراب می کند، سعی می کنند که آن کار را انجام ندهند.
وقتی شما در برخورد با آنها القا کنید که تو عزیز نیستی ،شخصیت نداری و قابل احترام نیستی، فرزند هم به رفتارهای خودش بی قید می شود. پدر و مادر تا چه زمانی می خواهد بالای سر فرزندش باشد و نظارت کند؟ با محبت و احترام یک خانه در دل فرزندتان بسازید تا هر زمان و هر کجا که باشید از درون بر آنها نظارت کنید زیرا با این خانه، بچه ها همیشه شما را در کنارشان احساس می کنند و سعی می کنند طوری رفتار کنند که با شأن و شخصیت خانوادگی شان همراه باشد . زمانی که شما فقط به نظارت فیزیک بسنده می کنید، بچه ها فکر می کنند که پدر و مادر با تحکم و خشونت می خواهند آن طوری که می خواهند بچه ها را تربیت کنند (تربیت خودخواهانه) به همین دلیل بچه ها به دستورات پدر و مادرهایی که به اندازه ی نیاز به بچه ها محبت نمی کنند و به اندازه ی نیاز احترام نمی گذارند، بعنوان دستورات خودخواهانه نگاه می کنند و از آنها فراری هستند. و این تصویر نمی گذارد که آنها با دل و جان به حرف های آنها گوش بدهند. از طرفی پدر و مادری که محبت می کند و احترام می گذارد، اعتماد را جلب می کند . با حرف زدن نمی توان اعتماد را جلب کرد. وقتی شما اعتماد را جلب کردید، می توانید دلیل محدودیت و حساسیت را به فرزندتان بگویید و به آنها آگاهی و آموزش دهید. اگر شما این کار را بکنید، برای فرزندتان یک مصونیت ویژه ای ایجاد کرده اید.