کودکان، نه تنها به تقلید فعالیت های بزرگسالان می پردازند، بلکه همچنین مشتاقانه علاقه دارند که مانند آنان لباس بپوشند و مانند آنان سخن بگویند. نخستین بازی های نمایشی کودک در خانه انجام می شود و آن زمانی است که مثلاً دختر کفش های مادرش را می پوشد و یا پسر، به تقلید از پدر، روزنامه می خواند و یا با مخاطب های فرضی به مکالمه تلفنی می پردازد و نقش آنان را به نمایش می گذارد.
اگرچه بازی های تقلیدی و نمایشی با هم مشترک اند و در حقیقت، بازی نمایشی خود نوعی از بازی تقلیدی است، نکته ظریف این جاست که در بازی تقلیدی کودک سعی به تقلید نقش دارد، در حالی که دربازی نمایشی، کودک علاوه بر تقلید نقش، انتظار خود از آن نقش را بیان می دارد. مثلاً هرگاه کودک پدری سختگیر و مستبد داشته باشد، کودک در بازی تقلیدی خود سختگیر و مستبد می شود؛ اما در بازی نمایشی انتظار محبت و همدردی پدر با فرزند را منعکس می کند.
بازی های نمایشی به توانایی های کودک برای فرار از محدودیت هایی که واقعیت به او تحمیل می کند، می افزاید. این بازی ها او را قادر می سازد که به آرزوهای خود جامه عمل بپوشاند و به وی فرصت می دهد تا خود را از شر بد خلقی ها برهاند و بر موقعیت هایی که در زندگی واقعی او را آزار می دهند فایق آید. کودک هر چه سرخورده تر باشد، بیشتر به بازی های نمایشی رو می آورد. کودکی که انطباق اجتماعی ضعیفی دارد، بیشتر از کودک دارای انطباق صحیح و کافی به بازی های نمایشی می پردازد.
تحقیق درباره بازی های کودکان در مهدکودک ، نشان داده است که کودکانی که بیشترین وقت را صرف بازی های قاعده دار می کنند، کمترین میزان نگرانی و دلشوره را دارند، در حالی که کودکان دچار نگرانی وقت بیشتری را به بازی های نمایشی اختصاص می دهند
. بازی نمایشی به کودک فرصت می دهد تا شخصیت خویش را آشکار سازد. در واقع، مهمترین بازی ای که در آن احساسات، نیازها و عواطف کودکانمی تواند بروز و ظهور کند، بازی نمایشی است.
موضوعات عادی بازی های نمایشی و تخیلی کودکان خردسال عبارت اند از:
الگوهای خانگی، از جمله میهمان بازی، آشپزی، مواظبت از بچه ها و ایفای نقش پدر و مادر
تقلید از حیوانات که می پرند و می خزند
مراقبت از بیماران و تقلید نقش دکتر و پرستار
فروشگاه بازی کردن
سفر کردن و دیگر فعالیت های مربوط به حمل و نقل، مانند راندن خود رو، قطار، هواپیما و کشتی
ایفای نقش پلیس و به طور کلی بازی با اسلحه
بازی آتش نشانی
کشتن و کشته شدن
مهمانی دادن و عروسی کردن
ایفای نقش قهرمانان افسانه ای
بازی های نمادین
بازی های نمادی که نقطه اوج بازی های کودکانه است، از حدود یک و نیم یا دو سالگی آغاز می شود و در پنج و شش سالگی به کمال خود می رسد، و تا هشت و نه سالگی نیز ادامه می یابد. در واقع، بازینمادی زمانی آغاز می شود که کودک به تدریج زبان می گشاید و توانایی کاربرد علائم و نمادهای زبان را دارد.
بازی های نمادی، با بازی های تقلیدی و نمایشی تفاوت دارد. در بازی های تقلیدی و نمایشی، کودک با استفاده از وسایل موجود به برون فکنی یا درون فکنی امیال و خواسته های خود می پردازد و از این طریق، به لذتی درونی و برونی دست می یابد و خود را از قید تنش ها رها می سازد.
درهر دوی این بازی ها (تقلیدی و نمایشی) کودک سعی دارد به اشیا و وسایل واقعی موجود در محیط خود دست یابد و با آن وسایل بازی کند، اما در بسیاری از اوقات، محدودیت ها مانع دستیابی کودک به ابزار و وسایلی است که در بازی به آن نیاز دارد. در این مرحله است که کودک، برای حل مشکل خود، بهبازی های نمادین روی می آورد و عناصری تازه وارد بازی کودکان می شوند. واقعیت ها تغییر شکل می یابند. اشیایی که وجود ندارند به وسیله اشیای دیگر به نمایش در می آیند.
مثلاً تکه چوبی را اسب خود می داند؛ قوطی کبریت را در دست می گیرد و آن را ماشین خود می پندارد و شروع به استارت زدن، بوق زدن، ترمز گرفتن، عقب و جلو رفتن و پارک کردن می کند، یا قاشق چایخوری را به عنوان هواپیما در فضا حرکت می دهد و بعد آن را در فرودگاه به زمین می نشاند. در این بازی ها کودک شیء مورد استفاده را نمادی از شیء اصلی تلقی می کند. در چنین اوقاتی، کمک تخیل بسیار چشمگیر است و کودک، برای این که تخیلش بتواند خوب کار کند، به بسیاری اشیا و مواد نیاز دارد، اما در این میان چیزهایی را که می شناسد و از آنها دانش مختصری دارد، محدودند. نیروی تخیل به کمک کودک می شتابد تا او نشانه ها را بسازد، نشانه هایی که جانشین اشیا، حیوانات و اشخاص واقعی می شوند.
بازی های نمایشی به توانایی های کودک برای فرار از محدودیت هایی که واقعیت به او تحمیل می کند، می افزاید. این بازی ها او را قادر می سازد که به آرزوهای خود جامه عمل بپوشاند و به وی فرصت می دهد تا خود را از شر بد خلقی ها برهاند و بر موقعیت هایی که در زندگی واقعی او را آزار می دهند فایق آید. کودک هر چه سرخورده تر باشد، بیشتر به بازی های نمایشی رو می آورد. کودکی که انطباق اجتماعی ضعیفی دارد، بیشتر از کودک دارای انطباق صحیح و کافی به بازی های نمایشی می پردازد.
متخصصان بازی درمانی، متخصصانی که بر روی کودکان دارای ناراحتی های عاطفی کار می کنند، در اتاقبازی درمانی، از وسایلی مانند عروسک ها، خانواده های عروسکی، جعبه های شن و … بهره می گیرند؛ زیرا کودکان ممکن است نتواند احساسات خود را به وسیله کلمات منتقل کنند. کودکان، به وسیله بازی یااسباب بازی ها، احساسات و ناکامی های خود را نشان می دهند. اسباب بازی ها در واقع کلمات کودکان هستند و حالت نمادین دارند که روان درمانگر می تواند اوضاع و احوال درونی کودک را تفسیر کند.