کتایون. ن که مادر ۲ فرزند ۱۰ و ۳ ساله است، فکر می کند ژنتیک نقش مهمی در استقلال طلبی فرزندان دارد. او می گوید: �من بچه هایم را مثل یکدیگر بزرگ کرده ام و شیوه تربیتی ام یکسان بوده، اما پسر بزرگم خیلی مستقل بار آمده و دومی بیشتر به من و پدرش وابسته است.� البته او اعتقاد دارد با گذشت زمان و بزرگ تر شدن فرزند کوچک تر، ممکن است شرایط تغییر کند و او هم استقلال بیشتری از خود نشان دهد.
محققان نیز این مساله را تایید می کنند و می گویند از نظر ژنتیک برخی افراد استقلال شخصیتی و اعتماد به نفس بارزتری از خود نشان می دهند و در مقابل گروهی هم به حمایت بیشتری نیاز دارند. اما این مساله به هیچ وجه به معنای نادیده گرفتن جنبه های تربیتی نیست و شیوه های برخورد صحیح می تواند ژن های مثبت و منفی را تقویت یا تضعیف کند.
● از کی و چگونه؟
�با این که کارمند هستم و کار خارج از خانه مدت زیادی از زمان مفید مرا می گیرد، از وقتی بچه ها به دنیا آمدند، سعی کردم برایشان به اندازه کافی وقت بگذارم و طوری تربیت شان کنم که بتوانند کارهای مربوط به خودشان را به تنهایی انجام دهند. هیچ وقت فکر نمی کردم سن شان کم است و باید منتظر شوم کمی بزرگ تر شوند.�
دکتر شیرازی این دیدگاه سمیه. م را تایید می کند و با تاکید بر این که از همان ابتدا والدین باید کودک را مستقل بار بیاورند، می گوید: وقتی کودک اولین توانمندی های موردنیاز را پیدا می کند، والدین دیگر نباید در آن مورد، بیش از حد کمکش کنند؛ به عنوان مثال وقتی کودک می تواند سینه خیز حرکت کند، باید اجازه دهید خودش به سمت اسباب بازی حرکت کند.
این نکته ها نشان می دهد تربیت نیز مانند غذا دادن به کودک است از همان روز نخست تولد شروع می شود و در طول سال های زندگی فقط نوع و میزان آن تغییر می کند و این پدر و مادر هستند که باید با برنامه ای درست، پیمودن این مسیر را برای فرزندشان دلپذیر کنند.