شیوهی تغافل در کلام علی بن الحسین(علیه السلام)
روش تغافل مربّی از خطاهای متربّی در کلام امام(علیه السلام) به دو صورت قابل تقسیم است:
الف. چشم پوشی خداوند از گناهان بندگان؛ خداوند که مربّی همهی بندگان است با پوشانیدن عیوب آنان و رسوا نکردنشان سعی در مقرّب ساختن آنها به خویش را دارد. در قرآن کریم نیز این روش مورد تأیید قرار گرفته است، زیرا وقتی که منافقین به قصد طعنه و اذیّت پیامبر(صلی الله علیه و آله) را اُذُن میخوانند، خداوند از گوش شنوا و صفت پرده پوشی پیامبر که میخواهد از این راه منافقین را هدایت فرماید، با عنوان اُذُن خیر و رسول رحمت تعبیر فرموده است.
بنابراین قبول توجیههای متربّی از طرف مربّی، زیرکی مربّی را خدشهدار نمیکند، بلکه مایهی بزرگواری مربّی است.
امام زین العابدین(علیه السلام) در دعای ابوحمزه خداوند را به عنوان مربّی که از گناه بنده تغافل نموده ـ گویا گناهی را مرتکب نشده است ـ ستایش میکند:
والْحمدُللّه الّذی یَحلُمُ عنّی حتّی کانّی لاذنبَ لی
در اینجا امام(علیه السلام) با لسان دعا، روش تربیتی تغافل را به همهی مربّیان آموزش میدهد، چرا که وقتی خداوند برای اصلاح رفتار بندگان از خطاهایشان تغافل میفرماید پس تمامی بندگان در مقام تربیت باید به این نحو عمل کنند.
ب. تغافل انسانها نسبت به یکدیگر؛ از نظر امام(علیه السلام)، تغافل علاوه بر آنکه در تربیت ضروری است، یکی از اصول مهمّ اجتماعی زندگی آرام و خالی از دغدغه و وسیلهی سامان یافتن امور دنیایی جامعهی انسانی به شمار میرود، همچنان که امام(علیه السلام) در وصیّت به فرزندشان در اهمیّت تغافل میفرماید:
وَاعلَم یا بُنیَّ إنَّ صلاحَ الدّنیا بِحذافیرِها فی کَلِمَتینِ اِصلاحُ شأنِ الْمعاشِ مِلؤُ مِکیالٍ ثُلُثاه فِطنهٌ و ثُلثُهُ تَغافُل، لانّ الانسانَ لایَتَغافَل إلاّ عن شیء قَد عَرَفَهُ فَفَطِنَ لَهٌ؛ فرزندم همانا سامان یافتن همهی امور دنیا در دو کلمه خلاصه میشود، اصلاح و تأمین معاش زندگی همچون پری پیمانهای است که دو سوم آن به هوشمندی و یک سوّم آن به چشم پوشی است، زیرا انسان تغافل نمیکند، مگر از چیزی که آن را میشناسد و آگاهی دارد.
امام با بیان اهمیت تغافل و فواید آن ما را به این سو تشویق و هدایت میفرماید.
منبع: عمو روحانی دوست خوب بچه ها