نقاشى کودک، نوعى بازى است. در تمام دوره کودکى و تا مرزهاى نوجوانى اکثر کودکان بهطور منظم به مجموعهاى از فعالیتهاى ترسیمى مىپردازند و بدینترتیب روابط زیادى با واقعیتها برقرار مىسازند. کودکان با استفاده از شیوههاى مختلف، تصور خود را از جهان به نوعى ترسیم مىکنند. این فعالیت با مدت اکتشاف و تجربه همراه است. حدودا از پایان نخستین سال زندگى بسیارى از کودکان فعالیتى که مىتوان آن را ترسیم یا نگارگرى نامید از خودشان بروز مىدهند که ابزار آن یک مداد و قلم است اما ممکن است از انگشت، اسفنج، یک تکه ذغال، یک تکه گچ یا یک تیره چوب یا هر شى دیگر نیز استفاده کنند.
نقاشى عمدى (ارادی) از دومین سال زندگى به صورت ترسیم خطوط درهم و برهم شروع و به تدریج با رشد حرکتی- ادراکى ادامه مىیابد یعنى بعد از مرحلهاى که کودک از دست خود تبعیت مىکند در مرحله بعدى چشم به هدایت دست مىپردازد. به نظر اکثر محققان در جریان سومین سال زندگى نخستین نقاشىهاى تقلیدى ظهور مىکنند.
مراحل تحول نقاشی
در بین فعالیتهاى کودک، نقاشى از تحولات شناختی، عاطفی، اجتماعى تاثیر مىپذیرد و به مقیاسى وسیع در تشخیص روانى و روان درمانگرى به کار گرفته مىشود.
قبل از ۲ سالگی: نقاشىهایى ایجاد مىشود که ناشى از فعالیت حرکتی، بدون مهارگرى دیدارى است. این مرحله، مرحله خط خطى کردن است.
از ۲ تا ۳ سالگی: تقلید از موقعیتها دیده مىشود. این مرحله، مرحله آغاز حرکت ترسیمى است.
از ۵ – ۳ سالگی:در این مرحله کودک تا حدى به الگو توجه مىکند اما غالبا طرحى اجمالى و قالبى را جانشین آن مىسازد.
از ۵-۹ سالگی: مرحله نسخهپردازى (بازپدیدآوری) از شکلهاى هندسى است، به ترتیب از دایره، مربع، مثلث، لوزى تا شکلهاى پیچیده.
در این مرحله نقاشىهایى که عناصر مختلف تجسم در آنها متمایز گردیدهاند، تولید مىشود همچنین ترکیب طرحهاى پایه با جزئیات زیاد.
از ۹-۱۳ سالگی: رها کردن اجمالگرى به سود واقعنگرى دیدارىتر.
نقاشى به مثابه یک تست فرافکن
در زمینه بررسى اختلالات روانى در کودکان و نوجوانان و رفع دشوارىهاى آنان، روانشناس و پزشک با مشکلاتى مواجه هستند که مربوط به سازش با محیط خانوادگى است.
کودک قسمت اول زندگى خود را در خانواده مىگذراند، نخستین تجربههاى سازشى وى با پدر و مادر و خواهران و برادرانش تحقق مىیابند به قسمى که اختلالات روانزاد که در زمینه عاطفى یاعقلى بروز مىکنند همواره یا با تعارضهاى ادیپى و یا با تعارضهاى رقابت با برادر و خواهر در ارتباطاند.
این تعارضها همواره به وضوح با مصاحبه آشکار نمىگردند چون آنچه خود را نشان مىدهد نتیجه است و نه علت که عمیقتر و غالبا پنهان است. نه پدر و مادر و نه خود کودک از آن خبر ندارند و با پرسیدن نخواهیم توانست به کشف انگیزههاى عمیق اختلالات سازشى دست یابیم بخصوص اگر تعارض شدیدى بین کودک و یکى از اعضاى خانوادهاش وجود داشته باشد. براى آشکار ساختن آن باید کودک را به برونریزى عمیقترین احساساتش و شیوهاى که در عمق وجود خویش در ارتباط با شخص موردنظر برگزیده است، هدایت کنیم تا کودک بتواند آنچه را در دل دارد آزادانه بیان کند و نقاشى وسیله این بیان آزاد است
بخصوص نقاشى خانواده به کودک اجازه مىدهد که تمایلات سرکوفته در زمینه ناهوشیار خود را برونریزى کند و از این راه است که کودک مىتواند واقعىترین احساساتى را که نسبت به کسان خود دارد براى ما آشکار سازد. به عبارتى مىتوان نقاشى را یک تست شخصیت قلمداد کرد که مىتوان برمبناى قوانین فرافکنى به تفسیر آن پرداخت. به کار بستن این تست آسان است و مىتوان سریع اجرا و تفسیر کرد، حدود ۳۰ دقیقه براى آزمونگر ورزیده که کودکان و نوجوانان به آزمایش شدن با این تست به خوبى تن در مىدهند و این تست از ۵-۶ سالگى به خوبى قابل اجراست و جز به یک میز و یک ورق کاغذ و یک مداد به لوازم دیگرى نیاز ندارد. در وهله نخست به کودک نمىگوییم که خانوادهات را نقاشى کن بلکه به او مىگوییم یک خانواده را نقاشى کن. خانوادهاى که در فکرت به وجود مىآوری. در وهله دوم، بعد از اجراى نقاشى توسط کودک با او مصاحبهاى به عمل مىآوریم که در آن از وى خواسته مىشود نقاشى خود را شرح دهد،
اشخاص ترسیم شده را مشخص کند و نقش و جنس و سن و روابط متقابل آنها را معین نماید. سپس از کودک مىخواهیم ترجیحها یا نفرتهاى خود را نسبت به اشخاص مختلفى که در نقاشى آمدهاند ابراز نماید. آنگاه به همسانسازى بپردازد یعنى بگوید که دلش مىخواست کدامیک از اشخاص نقاشى باشد. مزیت این روش این است که تفسیر شخصى کودک از تست که بیش از هر شخص دیگرى معناى نقاشى خود را مىداند جانشین تفسیر روانشناس مىگردد.
در پرتو ترسیم یک خانواده،کودکان آثارى پدید مىآورند که با بررسى آنها پدر و مادر، مربیان و معلمان و پزشکان مىتوانند به سرعت به اندیشهاى درباره تحول روانشناختى و ماهیت مشکلات احتمالى آنان دست یابند. در بین تستهاى فرافکن، آزمون ترسیم خانواده به علت دستورالعمل گسترده آن یکى از بهترین تستهایى است که به کودک اجازه مىدهد دنیاى اجتماعى خود را به میل خویش بنا کند یعنى هر اندازه دلش مىخواهد از واقعیت عینى فاصله بگیرد. وقتى از کودک مىخواهیم یک خانواده تخیلى رسم کند ابتدا در ذهن خود براساس اصل واقعیت، ترکیب خانواده واقعى خود را مجسم مىنماید و سپس با صرفنظر کردن از هر نوع تفنن و خیالبافى و برحسب سلسله مراتب سنى و درجه اهمیت به ترسیم پدر، مادر، برادران و خواهران بپردازد. کودک در نقاشى خود به تجسم خانواده واقعى نمىپردازد بلکه خانواده تمایلى خود را ترسیم مىکند. در این صورت کافى است که تولید تخیلى کودک را با ترکیب خانواده واقعى مقایسه کنیم تا تغییر شکلها، حذفها و اضافات را و اینکه تمایلات عاطفى در کدام جهت و تا چه اندازه دید وى را از واقعیت دگرگون مىکند مشاهده کنیم.