Baby on board یعنی :
یکی که مِهرش همیشه در فزون است و با این همه مهربانی دائمش، مدام از آدم ها زمزمه هایِ نا امیدی می شنود، امیدوار به نسلِ همین آدمِ بی امید …. از بهترین هایش برایش معجزه ساخته و فرستاده
Baby on board یعنی :
یکی همین نزدیکی ها که شاید به ماه و سال هم نرسیده باشد و یا شاید سال های اوّلِ زندگی را می گذراند ، از جایی حوالی بهشت به میهمانی زمین آمده است
Baby on board یعنی :
دو نفر؛ به واسطه ی یک نفر ، روزهایِ مادرانه و پدرانه را عاشقانه مشق می کنند
Baby on board یعنی :
تنها چند متر جلوتر ، دو چشمِ تازه از راه رسیده، بسیار مصمم و قدرتمند، از تو و روزگارت عکس هایِ فوری می گیرد و درس های عملی را در گوشه های ذهنش برای همیشه حک می کند ، تند تند و بی تفسیر!
Baby on board یعنی :
توجه! توجه! نسلِ بشر در حالِ ترمیم است! و تو با رفتارت بزرگترین مرمّت گرِ این آثارنفیسی….
Baby on board یعنی :
لطفاً مواظب باشید! زباله نریزید…حقِّ تقدم را رعایت فرمایید، عصبی نشوید، پرخاش نکینید که کسی تمام چشم و تمام گوشی ..همین جا هاست
aby on board یعنی :
این ماشین، این خانه، این شهر، مجهز به دوربینی با مَداری باز و قوی است
Baby on board یعنی :
همین چند قدمی تو، یک فرشته در صندلی عقبِ خودرویِ جلویی، محضِ یادآوری تو نشسته است… که دیگرانی که می آیند … نوبتِ رفتنت را به جلو می اندازند … همان روزِ موعودی که مدام به تو و روزهایت نزدیک تر می شوند
Baby on board یعنی :
آهسته! کاهش سرعت! درنگ! و تفکر به آمد هایی که رفتن ها یی را به دنبال دارد
Baby on board یعنی :
تو مُجازی هنگام ِ رد شدن از کنار خودرویِ او، اندکی سرت را به قصدِ دیدنش به راست بچرخانی و زیارتِ صورت نازنینش را چند ثانیه ای میهمان شوی
Baby on board یعنی :
یک آدم کوچولویِ از خدا رسیده ….یک خدادادِ واقعی
به نقل از سایت مادربانو
1 دیدگاه
خلخالی
بسیار زیبا بود !