گام اول: خودمان الگوی رفتاری باشیم که دوست داریم در کودک ببینیم.
تا زمانی که ما والدین در مورد رعایت نظم بی توجه باشیم ، نمی توانیم از کودک بخواهیم تا منظم باشد ؛ چرا که اولین الگو برای کودک والدین هستند.
گام دوم: تعیین رفتاری که می خواهیم تغییر دهیم
بهتر است برای ایجاد تغییر در کودکان و حرف شنوی در آنها هدفی را که داریم یه صورت جزئی و معین و روشن به کودک ابلاغ کنیم، از پرداختن به مسائل کلی بپرهیزید و مسائل جزئی را به کودک بگوئید اینکه به کودک می کوئیم، مرتب باش یا به همه احترام بگذار یا از او می خواهیم از کارهای خطرناک، بازی های خطرناک بپرهیزد برای کودک نامفهوم بوده و کودک نمی تواند به آنها عمل کند ؛پس بهتر است به جای این دستورات کلی خواسته هایمان را صراحتا و به صورت موردی به کودکان بگوییم مثلا به او بگوییم که به همه سلام بده، بعد از برخواستن از خواب رختخوابت را مرتب کن، با آتش بازی نکن و. . .
گام سوم : چگونگی انجام کارها را به کودک بیاموزیم
هنگامی که میخواهید کودک کار غلطی را انجام ندهد راه درست را نیز به او بیاموزید، مثلا اگر کودکتان عادت دارد موقع خواستن هر چیزی داد بزند و شما از این اخلاق او خوشتان نمی آید به او نگویید که با داد وفریاد چیزی نخواهید، بلکه به او روش درست خواستن را یاد بدهید، که چگونه می تواند از راه درست خواسته هایش را بخواهد.
گام چهارم: از جنگ قدرت با کودک بپرهیزید
اغلب والدین وقتی از نافرمانی کودک خود خسته می شوند به داد و فریاد وتنبیه بدنی وجنگ قدرت با کودک برمی خیزند وبا استفاده از قدرت و موقعیت خود کودک را به سکوت و فرمانبرداری مجبور می کنند و این اولین اشتباه در تربیت کودک است، کودکی که در اثر زور به حرف گوش می دهد ممکن است در کوتاه مدت فردی حرف شنو تلقی شود ولی این کار در دراز مدت عواقب خطرناکی دارد کودک با این کار یاد میگیرد که دنیای پیرامونش دنیای خطرناکی است و برای رسیدن به هدف باید از قدرت و زور استفاده کرد. کودکی که مدام تنبیه بدنی می شود می آموزد که تنبیه بدنی و کتک کاری امری مجاز و شایسته است که همیشه باید از آن استفاده کرد. همچنین چنین کودکی در آینده اعتماد به نفس و خلاقیت لازم برای زندگی را نداشته در تمام مراحل زندگی منتظر تصمصم گیری دیگران می ماند.
گام پنجم: یاد آور رفتارهای نادرست نباشید
یاد آوری مداوم رفتارهای غلط به کودک نه تنها موجب تغییر آن رفتار نمی شود بلکه موجب ایجاد انزجار، رنجش وتنفر در کودک گشته و ممکن است کودک دوباره به تکرار مجدد آن کار بپردازد چنانکه حضرت علی(علیه السلام) می فرمایند: زیاده روی در سرزنش آتش لجاجت را شعله ور می کند.[۱]
گام ششم: استفاده از تشویق مناسب
در ابتدای کار برای ایجاد رفتار درست در کودک می توان از تشویق منظم و با اعلام قبلی استفاده کردولی در ادامه نباید تشویق ها به صورت برنامه ریزی باشد چون ممکن است تبدبل به عادت گشته و کودک به جایزه شرطی شود و اگر جایزه ترک شد کودک نیز آن کار را ترک کند و این کار درست نیست بلکه باید با سیاست و برنامه ریزی قبلی به گونه ای رفتار کرد که کودک کار را به خاطر جایزه انجام ندهد هر چند در بعضی مواقع پدر و مادر برای تشویق کودک از جایزه استفاده می کنند.
گام هفتم: رفتار کودک (نه خود کودک) را مورد تشویق یا انتقاد قرار دهید
به کودکی که مثلا در مهمانی شلوغ کرده نگوئید بچه بدی هستی با اگر آرام نشسته نگویید آفرین چقدر بچه خوبی هستی بلکه کاری را که انجام داده مورد نقد و تشویق قرار دهید، به او بگویید این کاری که کردی کار بدی بود یا اینکه در مهمانی شلوغ نکرد کار خیلی خوبی انجام دادی.اگر در تربیت این نکته را رعایت کنیم کودک به مرور زمان کارهای خوب و بد را خواهد شناخت و به انجام کارهای خوب و پرهیز از کارهای بد خواهد پرداخت ولی اگر خود کودک مورد انتقاد قرار گیرد کودک سرخورده و فردی لاابالی می گردد که خودش نیز از خودش بدش می آید یا اگر خود کودک را مورد تشویق قرار دهیم وی را فردی خود پرست و خود خواخ تربیت می کنیم.
گام هشتم: دستورات را به صورت بازی در بیاورید
آیا تا به حال این جمله را شنیده اید که (بازی کودک همان زندگی اوست) وقتی کودکی را از بازی محروم می کنیم در واقع به او می گوییم زندگی نکن ولی وقتی چیزی را با بازی به کودک یاد می دهیم در واقع به او روش زندگی کردن را می آموزانیم موقعی که می خواهیم چیزی را به او کودک یاد بدهیم به زبان خودش بیاموزانیم چنانکه پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) می فرمایند: هر کسی کودکی دارد پس کودکی یاد بگیرد و خود را به کودکی بزند.
گام نهم : از امر و نهی صرف بپرهیزید
در رفتار با کودک فقط به امر ونهی نپردازید بلکه گاه لازم است مطالب به صورتی دیگر القاء شود گاه می توان برای اثر گذاری از پشنهاد، مشورت، امر ونهی غیر مستقیم، نقل حکایت و … استفاده کرد، این شیوه ها افزون بر اینکه کارآیی بیشتری دارند فرزندان را نسبت به کودکان بدبین نمی کند. پس اگر می خواهید اثر گذار باشید پیشنهاد بدهید نه امر و نهی
گام دهم: دلیل مقررات را برای کودک توضیح دهید
این کار به کودک کمک می کند تا راحت تر به دستور عمل کند همچنین به وی می آموزاند که برای انجام هر کاری باید دنبال دلیل و منطقی درست باشد.
گام یازدهم: از جملات مثبت استفاده کنید
برای اثر پذیر بودن هر دستور آن دستور را با جملات مثبت بدهید تا احتمال اثر پذیری بیشتر باشد مثلا به جای اینکه به کودک بگوئید(با توپ داخل اتاق بازی نکن) می توان چنین گفت (می توانی داخل حیاط و روی چمن ها بازی کنی) زیرا جمله های منفی تنها به کودک می گوید که چه کاری را نباید انجام دهند ولی استفاده از جملات مثبت ضمن اینکه کار بد را به کودک یاد می دهد کار درست را نیز به کودک می آموزاند.
گام دوازدهم: یاد آوری کنید
کودکان گاهی مقررات را فراموش می کنند پس عصبی نشوید به تنبیه کودک نپردازید ومنتظر نمانید تا کودک کار غلط را انجام دهد بلکه فقط قانون را به او یادآور شوید.
گردآوری مطالب : مجیدی