آثاراجتماعی معنویت در زندگی جوان
الف) برخوردار شدن از احترام
یکی از آثار معنویت در زندگی جوان، یافتن شخصیتی اجتماعی است. جوان معنوی با سیمایی پاک و روشن، به همگان منش فکری و متعالی خود را اعلام میدارد و با رفتار خود، برتری حاصل از انس با خدا را به نمایش میگذارد. دیگران نیز در برخورد با او میکوشند، حرمت حریم وی را پاس دارند.
برای نمونه، در جامعهای که روزه بهعنوان یک فریضه دینی مورد توجه است، همه افراد، خود را موظف به خویشتنداری و رعایت احترام آن جامعه میدانند و از هر کاری که موجب جریحهدار شدن و آزار روزهداران میگردد، پرهیز میکنند. در جامعه روزهدار، خوردن و آشامیدن و حرکات ضد اخلاقی مغایر با رفتار دینى، به شدت محکوم است و انسانهای فهیم، خود را از آن دور نگه میدارند.
ب) قابل اعتماد بودن
یکی از بازتابهای معنویت در زندگی جوان، قابل اعتماد شدن اوست. در گذشته نیز انسانهای معنوی امین مردم بودهاند و در مسافرتها و مشکلات، امانتدار و گرهگشای زندگی مردم به شمار میآمدند. در نمونههای قرآنی نیز از انسانهای والایی چون پیامبر اعظم(ص)، یوسف صدیق(ع) و موسی(ع) بهعنوان شخصیتهایی قابل اعتماد و امین نام برده شده است. انتخاب لذت معنوی و ترجیح آن بر دیگر لذتهای رایج در جامعه نیز خود، نشانی از رشد فکری و ارتقای رفتاری جوان .است که بر اعتماد او نزد همگان میافزاید
ج) مصونیت از آسیبهای اجتماعى
یاد خدا و تلاش برای تقرب به او، برنامهای است که تمام دل و جان جوان را به خود مشغول میسازد.چنین شخصیتی که لذت معنوی را چشیده، حاضر به معاوضه آن با لذتهای زودگذر و کمعمقی چون گرایش به مواد مخدر، تفریحات ناسالم و دیگر آسیبهای فراروی جوان امروزی در جوامع صنعتی نیست. امام علی(ع) نیز این اثر بزرگ معنوی را چنین مختصر تأکید کرده و فرموده است: «الدین یعصم؛ دین مصونیت میآورد».
کاوشهای علمی و آماری نیز نشان از کاهش جرایم اجتماعی در مناسبتهای معنوی مانند ماه .مبارک رمضان و ماه محرّم دارند
براساس آماری که مراجع مربوطه اعلام میکنند، هر ساله با فرارسیدن ماه مبارک رمضان، میزان جرایم اجتماعی به میزان قابل توجهی کاهش مییابد. ریشه این اصلاح اجتماعی را باید در گرایش افراد جامعه به معنویات و سلطه معنویت بر جامعه جستوجو کرد. این راهکار بزرگ معنوى، میتواند راهگشای دیگر معضلات اجتماع اسلامی و نیز بشری قرار گیرد؛ بهگونهای که با تبیین و گسترش صحیح مسائل دینی و روحانى، به ستیز اهریمن پلیدیها و نادرستیها رفت.
د) اصلاحگری در جامعه و گروه همسالان
جوان معنوى، به زندگی و احوال دیگران بیتوجه نیست. یکی از برنامههای او، اصلاحگری است. وی همانگونه که بر کشور جان خود نور ایمان را تابانده است، میکوشد جامعه را نیز از هرگونه تباهی و زشتی به دور دارد. او موظف است، همگان را به نیکی دعوت کند و از بدیها باز دارد. جوان معنوى در عرصه تحصیل نیز با رفتار و اندیشههای ناب خود، بر دیگران تأثیر میگذارد و خود، الگویی از بهتر بودن را آشکارا نشان میدهد.
آثار روانى
وقتی ذهن و قلب خود را از تجلی نور خدا خالی کنیم و اعتقاد به خداوند یکتا را از دست بدهیم، روان خود را عرصه تاخت و تاز خدایان دیگری قرار میدهیم که در طول تاریخ بشری قربانیان فراوان گرفتهاند.
در قرن حاضر، متأسفانه خدای بیشتر کشورهای دارای قدرت و سیطره، تکنوپولی (تسلیم فرهنگ به تکنولوژی) است؛ یعنی قرار دادن تکنولوژی به جای خدا. بشر امروز، از شیوه زندگیای که برای خود فراهم آورده، درمانده و افسرده است. با کمال شگفتی به این نتیجه رسیده که هر قدرتی را که برای چیرگی بر طبیعت به کار گرفته، در حقیقت ابزاری بر ضد خوشبختی خودش بوده است.
انسان امروز، در برابر انبوه اطلاعاتی که رسانههای مختلف گروهی به مغز و اعصاب وی سرازیر میکنند، دچار ایدز روانی شده و در مقابل دریافت اطلاعات نادرست، ایمنی خود را از دست داده است.
اگر توجه انسانها به خدای یگانه جلب شود، به گونهای که جز او را شایسته پرستش ندانند و مالک و صاحب اختیار خود را، جز خداوند متعال و قادر نخوانند، گرفتار خیلی از گناهان و بیماریهای روانی نخواهند شد و گناه جز نتیجه نابسامانی و بیماریهای روانى، چیز دیگری نمیتواند باشد.
الف) آرامش
ژرفای دل انسان، نیازمند آرامش و اطمینانی پایدار است و نگرانیها باید همچون امواج سطحی و زودگذر باشند. یکی از آثار دین، برخورداری از آرامش روانی است؛ نیازی که انسانهای بیشماری در زندگی صنعتی نوین، سخت تشنه آنند. روانشناسان نیز امروزه با تأیید بر نقش دین در زندگی و ضرورت آن، انسانها را به دینداری و بهرهمندی از آن تشویق میکنند؟[۸] در قرآنکریم، کتاب راهنمای زندگى، به این اثر سازنده توجه و مژده امنیت روانی در سایه دین داده شده است: «أَلا بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنّ الْقُلُوبُ».
انسان معاصر، درگیر مسائل بسیاری است که برای از بین بردن یا کاستن آنها، از ابزار گوناگونی سود میجوید. از جمله راهکارهایی که از دوران گذشته برای انسان مطرح بوده، پناه بردن به قدرت بیپایان الهی است.
نماز، از جمله عبادتهایی است که در ایجاد حالتی از آرامسازی کامل در انسان نقش اساسی دارد.و .این آرامش روان از نظر روانشناسی و بهداشت روانی حایز اهمیت است
دکتر توماس هایسلوپ میگوید: «مهمترین عامل آرامبخشی که من در طول سالهای متمادی تجربه و مهارتم در مسائل روانی بدان پیبردهام، همین نماز است».
پیامبر اعظم(ص) نیز هنگام فرارسیدن اوقات نماز میفرمود: «ای بلال! ما را با اذان به آرامش برسان.» افزون بر این، شخص مؤمن پس از نماز، به دعا و نیایش به درگاه باری تعالی (تعقیبات نماز) میپردازد که این خود، به تداوم آرامش روانى، برای مدتی پس از نماز کمک میکند. آشکار کردن مشکلات و مسائل خود در پیشگاه خدا و طلب یاری از او، در کاهش نگرانی و ناراحتی فرد بسیار مؤثر است؛ چراکه روانشناسان معتقدند، یادآوری و بازگویی مشکلات به وسیله شخص، از شدت اضطراب و ناراحتیها و مشکلات میکاهد.
یکی از آثار معنوی روزه نیز آرامش قلبی است؛ درّ گرانسنگی که بشریت امروز برای یافتن آن حاضر است از همه دارایی خویش بگذرد. در پرتو روزهدارى، دل از هوا و هوس میبرد و در دامن یاری که مبدأ و معدن آرامش است، پناه میگیرد. روزهدار با توجه بیشتر به پروردگار و احساس نزدیکی به آن «قریب مجیب»، دل از اغیار میگیرد و سرشار از آرامش و طمأنینه میگردد. ازاینرو، امام باقر(ع) در سخنی کوتاه و زیبا فرمود: «الصِّیامُ تَسْکینُ القُلوُب؛ روزه، مایه آرامش دلهاست».
ب) امنیت روانی
الَّذِینَ آمَنُواْ وَ لَمْ یَلْبِسُواْ إِیمَانَهُم بِظُلْمٍ أُوْلَئِکَ لَهُمُ الأَمْنُ وَهُم مُّهْتَدُونَ. (انعام: ۸۲)
.کسانی که ایمان آوردهو ایمان خود را به شرک نیالودهاند، آنان راست ایمنى، و ایشان راه یافتگانند
براساس این اصل قرآنى، در مییابیم که انسان مؤمن و معنوى، به دلیل تکیهگاه محکمی که برگزیده، .در توفانهای زندگی محکم و مطمئن به پیش میرود و از امنیت روانی بالایی برخوردار است
ج) رهایی از رنج تنهایى
احساس تنهایى، احساس رنجآوری است که روان انسان را میآزارد و جان او را میفرساید. روح بینهایتجوی انسان را، مادیات و انسانهای خاکینشین نمیتوانند پاسخگو باشند، ولی دین با طرح مسئله خدا، پاسخگوی تنهایی و دغدغههای وجودی انسان است. تنها خداست که میتواند تشنگی روح آدمی را که از بیتفاهمیها و جداییها نالان است، سیراب سازد و غم و اندوه تنهایی را بزداید.
منبع: گلبرگ؛ شهریور ۱۳۸۸ – شماره ۱۱۲