دین داری
-
کودک باید نسبت به رفتاری که از او انتظار داریم قبلا به درک و شناخت رسیده باشد تا بداند هدف ما چیست و از او چه می خواهیم تا دچار ابهام و تناقض نگردد.
-
زمان و توانایی که کودک جهت درک از دین دارد بیشتر از زمانی است که به او آموزش می دهیم.
-
در آموزش دین باید الگوهای ساده و کسانی را که او می تواند درک کند مثال بزنیم و از معرفی الگو هایی که او هرگز نمی تواند درک کند خودداری کنیم.
-
تربیت دینی همگام با تربیت عاطفی، اجتماعی _ عقلانی،اجتماعی باید صورت بگیرد تا عمیق و پایدار گردد.
-
آموزش دهنده باید عشق و محبت خدا را از راه دل و قلب به کودک تفهیم نماید.
-
کودک از چیزی پیروی می کند که به او رغبت داشته باشد و این رغبت و انگیزه است که او را نسبت به دین وفادار می کند.
-
مفاهیم دینی را با زندگی اصلی و واقعی و تجربیات کودک و بازی ها و نیازهای روزمره او در هم آمیخته کنید تا خودش آن را تجربه کند.
-
این را بدانیم که در هر کس ذاتا حس خدا جویی و خدا دوستی وجود دارد، برنامه ای را باید ایجاد کرد که کودک خود انگیخته شود تا به آن برسد.
-
پرورش حس دینی هر فرد با توجه به تفاوتهای فردی هر شخص صورت می گیرد و یک دارو را نمی توان برای تمام افراد تجویز نمود. هر فردی متناسب با روحیاتش توان درک و یادگیری دارد.
تربیت دینی
- اگرکودک از نظر روانی و عاطفی آمادگی پرورش دین را نداشته باشد، آموزش مانع تربیت دینی خواهد شد.
- قبل از آموزش و دانش دینی باید بینش و شناخت از دین صورت گیرد، و گرنه به عنوان بازدارنده تربیت دینی خواهد بود.
- تربیت دینی باید با مراحل تربیت همراه گردد وگرنه تخریب آن بیشتر خواهد بود.
- اگر به صورت غیر مستقی و غیر کلامی دین را آموزش دهیم، مؤثرترین و پایدارترین اتر را خواهد داشت.
- در تربیت دینی الگوهای عملی مؤثرترین راهکار خواهد بود.
- پایدارترین و عمیق ترین تربیت دینی کودکان در غیر رسمی ترین موفقیت ها باید شکل بگیرد.
- اجبار، اکراه، تحمیل، تنبیه و یا روشهای بی مورد و افراطی مانع پرورش حس دینی است.
- باید زندگی پیامبران و امامان و انسانهای بزرگ به طور خوشایند همراه با لطافت برای آن بیان شود.
- وظیفه شما هموار کردن مسیر و راه هدف است نه اینکه بدون فراهم ساختن مسیر او را در ورطه آموزش سخت قرار دهید.
منبع : هزار کلید تربیت، حسنعلی میرزا بیگی