جبران عصبانیت
وقتى به عصبانیت خود اعتراف کنیم مى توانیم به کودک مان توضیح دهیم که دقیقاً چه چیزى ما را عصبانى کرده است.
وقتى که نمى توانیم جلوى اضطراب و به دنبال آن عصبانیت را بگیریم باید آن را به گونه اى جبران کنیم که البته این کار را نباید با دادن پول، هدیه یا مهمان کردن کودک به چیزى انجام دهیم بلکه بهترین کار نشان دادن جنبه هاى مثبت احساس مان نسبت به کودک است مانند زیر:
۱- هر زمان که احساس آرامش مى کنید کنار کودک تان بنشینید. بزرگسالان به دلیل سختى هاى زندگى همیشه نمى توانند تمام اطمینان و امنیتى را که کودکان در آرزویش هستند فراهم سازند اما یادتان باشد که استوارى و اطمینان کودکان با اتصال و پیوند آنها با ما به وجود مى آید.
۲- احساسات مثبت خود نسبت به او را کاملاً شرح دهید. علاقه، لبخند و آغوش ما به کودک آرامش مى دهد. بدین ترتیب آنها مى توانند حال و هواى عصبانیت را دقیقاً مثل بوى غذایى که در خانه مى ماند تشخیص دهند. کودک باید به یاد داشته باشد که عصبانیت احساس خوب شما نسبت به او را از بین نمى برد.
۳- به کودک فرصت تصمیم گیرى بدهید. معمولاً وقتى پدر یا مادرى مضطرب است کل خانواده انعطاف ناپذیرتر مى شود. در این گونه مواقع کودک احساس درماندگى مى کند و این احساس، عزت نفس در کودک را از بین مى برد. وقتى به کودک اجازه دهید تا در مورد پاره اى از موضوعات صحبت کند و خود تصمیم بگیرد، روحیه اش به طور چشمگیرى تقویت مى شود.
۴- به احساسات کودکتان توجه کنید. در محیط خانه اى ناآرام کودک به روش خودش شدت عصبانیت یا علاقه اش به چیزى را نشان مى دهد و معمولاً غیرواقعى عملى مى کند. این مسأله ممکن است پدر یا مادرى که گرفتار کارهاى خودشان هستند را عصبانى کند اما تصدیق کردن احساس و عواطف کودک خیلى مهم است.
وقتى که کودکى فریاد مى زند (مثلاً در برابر خشم پدرش به صورت پرخاشگرانه از خود دفاع مى کند) پدرش بهتر است به او بگوید: مى فهمم که تو هم مثل من عصبانى هستی که در این صورت صداى کودک آرام تر شده و احساس ناامیدى در او کاسته مى شود. چنین تأییدى اغلب سبب مى شود تا کودک ارتباط بهترى با والدین خود داشته باشد و چون عصبانیت او را پذیرفته اند، حس مى کند که او را درک کرده و قبول دارند. مهارت شنیدن صحبتهاى کودک هرگز نباید دست کم گرفته شود.
۵- سعى کنید احساساتتان تبدیل به سرچشمه درک و توافق شود. از آنجایى که ممکن است مشکلاتتان جزء چاره ناپذیر زندگى باشد، سعى کنید از آن مشکل چون مرکز ارتباط و اتصال به کودک خود استفاده نمایید. یک دلیل این که کودک از عصبانیت پدر یا مادر بسیار وحشت زده مى شود این است که نمى داند این خشم از کجا ناشى شده و تا کجا پیش خواهد رفت. مثلاً اگر به کودک خود بگوییم: وقتى از دست موضوعى عصبانى هستم برخى از رفتارهاى تو را نمى توانم تحمل کنم او متوجه مى شود که با خشم شما چگونه برخورد کند و حتى آن را کنترل نماید.
۶- هرگز منکر عصبانیت خود نشوید. اگر احساسات واقعى مان را انکار کنیم ممکن است بتوانیم موقتاً ظاهر خود را حفظ نماییم اما کودکمان به شدت گیج مى شود. کودکى که عزت نفسى قوى دارد به خوبى احساسات دیگران را درک مى کند و وقتى که پدر یا مادر عصبانى اش مصرانه مى گوید: عصبانى نیستم به دانش خود نسبت به خواندن احساسات دیگران بى اعتماد مى شود. کودکان از طریق تشخیص صادقانه احساسات والدین مى توانند بدون ناراحتى احساسات خودشان را نیز تشخیص دهند.
با استفاده از این شیوه ها مى توانیم حتى در زمان گردباد اوضاع روحى مان خطوط ارتباطى با کودکمان را باز نگهداریم.