اگر برای هنرمعنایی مستقل، معادل خلق و ایجاد پدیده ای نو قائل شویم، خواهیم دید کودکان بیشتر از بزرگسالان، خلاق و آفرینشگر هستند. مشروط بر این که والدین با چون و چراها و سلیقه های شخصی و راه حل های اشتباه جلوی خلاقیت آنها را نگیرند.
به همین جهت است که در مورد آموزش بعضی هنرها نظیر نقاشی، کارشناسان تعلیم و تربیت هنر کودکان توصیه می کنند، قبل از ده سالگی مطلقاً آموزش نقاشی به شکل کلاسیک و قاعده مند نباید اجرا شود . یک مربی خوب هنر، فقط می تواند کودک زیر ده سال را در مسیر راهنمایی کند.
یک مربی هنر باید از ایده دادن، خط دادن، مقایسه مهارت کودکان با هم و شتابزدگی در نقاشی پرهیز کند.
در مورد سایر هنرها، سنین زیر ده سال بهترین سال های فراگیری هستند. به شرط آن که نحوه تدریس و تعلیم پر از شور و عشق و تفریح باشد، نه اجباری و خشک. بایستی از کودکان زیر ده سال در اجرای تئاترها و هنر آفرینی در نقش ها استفاده کرد. مربی اجرای نمایشنامه می بایست با عشق و حوصله استعدادیابی کند، نقش پذیری را در کودکان مهد تشخیص دهد و با توجه به علاقمندی کودک، او را برای نقشی در نظر گرفته و در اجرای نقش گام به گام و بدون سختگیری راهنمایی کند. از تشویق برای پیشرفت و ارزش نهادن به مهارت های کودک در اجرای نقش بهره ببرد. از رنگ ها و فرم های جذاب و مورد علاقه کودکان برای صحنه آرایی استفاده کند. در بسیاری مواقع نمایشنامه های موزیکال، که اجرای نمایش توام با شعر خوانی و موسیقی است برای کودکان جذاب تر است و آموزش آن هم به دلیل همراه شدن با موسیقی راحت تر است. کودکانی که تماشاگر هستند نیز نمایشنامه های موزیکال را ترجیح می دهند. حتی در سنین زیر چهارسال تماشاچی خردسال با علاقه حوادث روی صحنه را دنبال می کند.
زمان نمایشنامه ها نباید طولانی باشد، موسیقی نباید خیلی بلند و تند باشد و بازیگران باید با شادی و به صورت شمرده شمرده صحبت کنند.
انتخاب موسیقی و نوع آن بسیار مهم و تعیین کننده است. پرهیز از موسیقی های تند و هیجان آور توصیه می شود. شنیدن اصوات با *** بالا، هیجان های تند و سائق وار، انرژی معکوس ایجاد می کند.
شنیدن طولانی مدت موسیقی های تند به ویژه با صدای بلند به شدت به سیستم عصبی و شنوایی کودک صدمه می زند. کودک را باید از محیط های پر صدا و موسیقی گوشخراش دور کرد.
زمانی که سیستم عصبی کودک کامل شود، کم کم می تواند صداهای بلند و موسیقی تند را بپذیرد. اما نباید در فرایند عادت پذیری او شتاب زده عمل کرد.
امروزه والدین، حساس تر و دقیق تر از گذشتگان شده اند و مسئله تک فرزندی هم دقت و اهمیت تربیت را بیشتر کرده است. به همین جهت از ابعاد متعددی کودک مرکز توجه والدین است. اما با این وجود هنوز راه های تشخیص گرایش های هنری در کودکان، مطالعات و شناخت بیشتری می طلبد.
برای اینکه والدین فرزندان یا فرزند خود را وسیله ای برای رسیدن به آرزوهای شخصی خودشان نکنند، آموزش و مطالعه مفید ضروری است. پس از شناخت نسبی هنر و لزوم پرداختن به آن در مطالب آتی، به راه های شناخت نوع علاقمندی با توجه به زمینه های استعدادیابی در کودکان خواهیم پرداخت.
واقع بینی، کشف تناسب بین علاقمندی به نوع خاصی از هنر و داشتن استعداد برای آموزش و نیز پیگیری آموخته ها، نکته مهم پس از شناسایی زمینه های گرایش کودک است.
منبع:نشریه کودک، شماره ۶۲.