بچه ها از بازی چه انتظاری دارند؟
شادی، لذت، سرگرمی، تحرک بدنی و نوعی تعامل و بده و بستان می خواهند، بچه ها در بازی نظم و قاعده می خواهند، تا موقعی که بازی های سنتی مناسب با این انگیزه ها باشد. چه چیزی می تواند جانشین این بازی ها شود، بازی را نباید نامگذاری کرد. اول بچه ها باید بازی کنند اگر لذت بردند پس امروزی است بهتر است شناسنامه به بازی ندهیم. ممکن است بازی ۲۰۰۰ سال پیش بتواند به بچه ی قرن بیستم لذت بدهد و بر خلاف خشونت رایج در بازی های کامپیوتری بچه را در یک تعامل صلح آمیز قرار بدهد. بازی های سنتی اکثراً تنش زدایی می کنند، در صورتی که بازی های کامپیوتری امروزی تنش زا هستند. در بازی های سنتی، برنده و بازنده هر دو لذت می برند و از هم فاصله چندانی ندارند. اگر چه این بازی ها را چشم بسته برای اجرا تأیید نمی کنیم و این ها باید انتخاب و بازنویسی شوند. تست ما خود بچه ها در میدان بازی هستند و از سوی بچه ها به اجرا در می آیند. وقتی امکاناتی نبوده بچه ها با پنج تا سنگ یا دو تا چوب بازی می کرند، ولی امروزه این بازی ها قابل پیشرفت هستند. در ژاپن این کار بسیار خوب انجام شده است. مثلاً در بازی کیسه لوبیا، کیسه های بسیار زیبایی با رنگ ها و اشکال گوناگون دوخته شده است و با آن جهت های جغرافیایی را تعلیم می دهند و برای شناختن اندام های بدن همراه با موسیقی از این کیسه های لوبیا استفاده می کنند و حتی با استفاده از این کیسه های قصه های عامیانه ژاپن را با ریتم، قصه گویی می کنند.
در ژاپن بازی های سنتی قدم به قدم با مردم رشد می کند مثل زبان و فولکلور که با انسان رشد می کند. اگر به ارزش این بازی ها ایمان داریم، بیاییم بخشی از بازی های سنتی قابل اجرا را که در بچه ها انگیزه و تلاش ایجاد می کند، بازسازی کنیم. بخصوص ساختن بازیچه ها را جدی بگیریم. البته از سوی خود بچه ها. در این صورت بازیکن ابزار مخصوص به خودش را دارد. مثل سنگ یک قل و دو قل یا سنگ لی لی و …
در بازی های سنتی ۸۰ درصد بازی می کردند و ۲۰ درصد تماشاچی بودند ولی امروزه بر عکس است. نیاز به بازی با تماشای بازی برطرف نمی شود. بیشتر اسباب بازی هایی که امروز ساخته می شود، فاقد مبنایی برای رشد روانی، شناختن و اجتماعی بچه ها هستند و برای سود جویی ساخته می شوند و مبنای علمی ندارند. بازیهای سنتی عمدتاً کم هزینه هستند و میل به بازی را بیشتر می کنند. اگر در پارک های موجود فضاهای بازی آزاد ایجاد شود بخصوص اگر فکر حساب شده ای برای این فضا داشته باشیم و مثلاً استاد کاری برای هدایت بازی حضور داشته باشد، بعد از مدتی بچه ها خودشان ادامه دهنده بازی خواهند بود. ما بازی های امروزی را نفی نمی کنیم ولی بهتر است بازیهای سنتی کنار این بازی ها انجام شود. در ژاپن انجمنی وجود دارد که با کمک شهرداری یک روز در هفته یکی از خیابان های شهر را می بندد و مردم محل را دعوت به بازی سنتی می کند. پدر بزرگ و مادر بزرگ و نوه …همه برای بازی می آیند. درجامعه ی ما، بزرگسالان آنقدر جدی شده اند که بازی با بچه ها برایشان کار سختی است، ولی وقتی در فضای بازی قرار می گیرند آرام، آرام با تجربیات کودکی خود وارد بازی می شوند به بازی غنا می بخشند. یکی از ویژگی های بازی های سنتی این است که می تواند همه خانواده را در بر بگیرد و متعلق به گروه سنی خاصی نیست.
ما می توانیم با توجه به فضا و امکانات بازیها را طبقه بندی کنیم. آرزو داریم بتوانیم بازی های خاص در مدارس برنامه ریزی کنیم. بازی هایی که در کلاس قابل اجرا است، بازی هایی که مربوط به فضای بسته است. باید آن ها را در کار میدانی تجربه کرد. مثلاً موسسه ی مادران امروز در چندین مدرسه کارهای بسیار جالبی کرده و در این راه گام نهاده است. آنان نتیجه کار را مشاهده می کنند و تجربه ی خوبی دارند. دوستان ما در این موسسه در حال آزمون و تجزیه و تحلیل بازی ها در مدارس دخترانه و پسرانه هستند. بچه ای که تمام مدت روز را در کلاس نشسته است احتیاج به فعالیت بدنی دارد باید انرژی اضافی خودش را مصرف کند، نشاط و سرزندگی پیدا کند تا بتواند دوباره کلاس را تحمل کند.
منبع: فصل نامه شورای کتاب کودک. سال چهل و یکم، شماره چهارم. زمستان