روانشناسان، روان درمانگران، معلمان و افراد عادی همگی شاهد رنجش افراد در روابط بین فردی بوده اند. هر روز شاهد صحنه های فراوانی هستیم که نشان می دهد افراد از همدیگر رنجیده می شوند. رنجش پیامدهای گوناگون مخرب فردی و اجتماعی دارد که در ادامه به آنها می پردازیم. دارویی را که اسلام برای مداوای اینگونه مشکلات تجویز می کند عفو و گذشت است.
نورث (۱۹۸۷) عقیده دارد که بخشودگی عبارت است از فرآیند چشم پوشی ارادی از حق عصبانیت و انزجار از عمل ارتکابی زیانبخش.
مؤلفههای بخشودن :
شناختی:
یعنی فرد با ارزیابی واقع بینانه موقعیت به این نتیجه برسد که ببخشد یا نبخشد. مقرون به صرفه بودن بخشودن و خطر اهانت و طرد شدن میتواند فرد را به سوی بخشودن سوق دهد.
عاطفی :
این مؤلفه میتواند شامل احساس عزت نفس زیاد، عاطفه منفی اندک، احساس اندوهگینی برای آنچه اتفاق افتاده است، احساس همدلی با فرد خاطی و سرانجام رفع ناراحتی و تالم وارده باشد.
رفتاری :
این جزء ممکن است شامل رفتارهای کلامی و غیر کلامی باشد
منشا بخشودن
به نظر اریکسون، تجارب اولیه نخستین ماههای زندگی، اولین فرصت را (اگرچه نه بطور قطع و یقین) برای رشد و تحول اعتماد در خود و در دیگری فراهم میسازد، شرایطی که تحول بعدی عواطف را موجب میشود. حتی در اولین مرحله کودک مجبور است که این واقعیت تلخ را در نظر بگیرد که مادر پس از یک غیبت ناخواسته و مخرب باز میگردد. کودک ناچار است خشم و ناکامیش را نسبت به غیبت مادر مهار کند و در موقعیت تازه حضور دوباره وی را بپذیرد. احساس خشم میباید عقب افتد یا مغلوب شود تا حضور دوباره مادر که لذتی مضاعف دارد، میسر شود. لذا به نظر میرسد ریشههای بخشودن در همین اولین ملزومات رابطهای نهفته باشد(سیف، ۱۳۸۰).
چرا بخشودن ضرورت مییابد؟
چرا باید ببخشیم در حالیکه ما را رنجاندهاند، چرا باید مهربانی کنیم در حالیکه با ما نامهربان بودهاند و چرا باید به سویشان برویم در حالیکه ما را سخت آزردهاند؟ آیا جز پاداش آن دنیا و حواله به فرداهای دور و یا نزدیک نتیجه دیگری بر این کارمان مترتب خواهد بود؟
شرایط فردی که رفتار ناجوانمردانهای با او شده، چگونه است؟
آن حادثه یا فرد یا خاطره دایم با اوست و او را میآزارد. درگیری فکری، رنج، خشم،آزردگی و غمگینی و تا مادامی که این حادثه را به خاطر میآورد این احساسات نیز با او خواهد بود و به دنبال آن ناتوانی در لذت بردن از زندگی، خستگی جسمی و غیره.
به این ترتیب آنکه ناجوانمردانه عمل میکند علاوه بر رفتار نامناسبش به دلیل درگیری فکری ما با آن حادثه تبدیل به فرد قدرتمندی میشود که دایم همراه ما بوده و ما را میآزارد و بسته به شدت و میزان آزردگی بدون آنکه خود حضور داشته باشد جریان و امور زندگیمان را مختل میکند
چگونه میتوان به این خشم، رنج و آزردگی خاطر پایان داد و آرامش از دست رفته را بازیافت؟
تلافی می کنم و انتقام خود را می گیرم و آسوده می شوم.
چشم در برابر چشم و حتی شدیدتر تا دیگر فکر آزار را به خود راه ندهد
اما این چیزی جز تصورات ذهنی ما نیست و آنچه در عمل اتفاق میافتد چیز دیگری است. اگر چه استفاده از این روش یعنی انتقام جویی ممکن است در کوتاه مدت موجب راحتی و آرامش خاطر شود اما در دراز مدت فرد را درگیر بازی میکند که هیچ برندهای نخواهد داشت و تبدیل به کلاف سردرگمی می شود که بازکردن آن جز با تحمل کردن، رها کردن و یا بخشودن میسر نخواهد بود کاری که میشد در ابتدا صورت گیرد.
آغاز بخشودن نقطه پایانی است برای تلاشهای بیفایده جهت تخریب یکدیگر.
با بخشودن به جای پرداختن به دشمنیها و تخریب دیگران فرد میتواند به فکر انجام امور سازنده و مربوط به خود باشد، چرا که در تخریب دیگران هیچ رشد واقعی برای هیچکدام از طرفین وجود ندارد.افراد با انتقام گرفتن معمولا قصد تشفی خاطر خودشان را دارند و نه اصلاح دیگران را
در روشهای اصلاحی رفتار افراد مد نظر قرار میگیرد نه خود افراد، در حالیکه در کینه جویی و انتقام این خود فرد است که مورد هدف قرار گرفته است و نه رفتارش.
اگر قصد اصلاحی وجود داشته باشد تنبیه در روشهای تربیتی از کمترین تاثیر برخوردار است و به عنوان آخرین راه حلها مورد توجه قرار میگیرد.
افراد برای لحظهای خودشان را به جای دیگران بگذارند و ببینند اگر خطایی حتی به عمد در حق دیگران مرتکب شدند انتظار دارند با آنها چکونه رفتار شود و اگر مسئله اصلاح باشد دوست دارند چگونه آنها را اصلاح کنند. خشم و انتقام جویی گرچه ممکن است فرد را در کوتاه مد ساکت کند ولی او را اصلاح نخواهد کرد (و این در صورتی است که فرد در پی جبران جبران و انتقام جویی مجدد برنیاید).
بخشودن به معنای انکار و چشم بستن بر خطای دیگران نیست بلکه با واقع بینی و به دور از هرگونه بزرگنمایی میتوان افراد را به آن میزان که موثر بودهاند، مسئول آنچه صورت گرفته است دانست و خطای آنها را متذکر شد و رفتارشان را نقد کرد و حتی اگر ضرر مالی یا جانی متوجه افراد شده درصدد اعاده آن برآمد؛ شاید آنها هم دفاعی داشته باشند. به این ترتیب میتوان شرایط دفاع آنها را از خود فراهم کرد وشاید در جریان این نقد و دادن بازخورد به آنها و احیانا دفاع آنها از خود، افراد متوجه شوند که چندان هم بدون تقصیر و لغزش نبودهاند و چه بسا با رفتار خودشان زمینه را برای رفتار نامناسب آنها فراهم کردهاند.
برای گذشت و بخشودن محور اصلی از بین رفتن حس کینه و انتقام جویی است. میتوان در مقابل ظلمی که دیگران کردهاند آنها را بخشید، اما در عین حال رفتارشان را نقد کرد و این کار میتواند به دور از بغض و کینه و حتی به منظور اصلاح فرد مقابل صورت پذیرد و فراتر از این فرد را از بعضی جهات شخصی بخشیده و نگاهی توام با رافت با او داشت اما او را به خاطر آثار اجتماعی عملکردش و یا بمنظور حفظ نظم اجتماعی و امنیت جامعه مجازات نمود ولی به دور از هرگونه حس کینه .
بنابراین آنچه که بخشودن را محدود میکند، صرفا مصالح اجتماعی و امنیتی جامعه است. هر آنچه شخصی و مربوط به حقوق فردی ماست قابل بخشودن و گذشت کردن است.
سمدز در کتاب بخشودن و رها کردن ۴ مرحله را برای بخشودن ذکر میکند. مرحله اول، مرحله آزردگی است و آن زمانی است که فردی دیگری را دچار رنج عمیقی میکند. مرحله دوم نفرت است که فرد نمیتواند آزردگی خاطر را از یاد برده و برای فردی که او را آزرده است خیر و خوبی بخواهد. مرحله سوم شفا یافتن و بخشودن است که احساس رنج از بین میرود. در این مرحله میتوان برای فردی که عامل رنجیدگی خاطر بوده خیر و خوبی خواست. بعضی سریع به این مرحله میرسند و بعضی دیرتر و گاه فرد نمیتواند به خاطر آورد که چه موقع این بخشودن اتفاق افتاده است. مرحله چهارم آشتی و بازگشت به سوی یکدیگر است که مستلزم آن است که هر دو نفر بهایی برای آن بپردازند
«یکی از عوامل موثر برای فراموش کرده بدیهای مردم توجه به اهداف مقدس و عالی در زندگی است» (موسوی لاری،۱۳۶۲). کسی که هدفی عالی دارد و در جهت آن هدف حرکت میکند، بدیهای دیگران کمتر روی او تاثیر گذاشته و کمتر منجر به آزردگی خاطرش میشود، چرا که او آنچنان سرگرم زندگی خود و تلاش جهت رسیدن به اهداف خود است که کمتر به اینگونه رفتار دیگران توجه میکند
طبق قانون طبیعت که به هر چه بیاندیشیم بزرگ می شود و توسعه مییابد. اگر بخشودن را به عنوان راه و رسم زندگی خود انتخاب کنیم، این رفتار گسترش یافته و از آن زمان به بعد بخشودن و گذشتن از خطای دیگران به صورت یک عمل عادی درخواهد دعا کردن برای افراد و آمرزش و خوبی خواستن برای آنها فرآیند بخشودن را تسهیل میکند.