نویسنده : دکتر میترا حکیم شوشتری ( فوق تخصص روان پزشکی کودکان (
به یاد داشته باشید کودک بد وجود ندارد بلکه این رفتار اوست که گاهی مواقع ناشایست یا بد می شود و علاوه بر آن شما هم در شکل گیری رفتار بد فرزندتان نقش دارید چرا که کودکان شناختی از دنیا نداشته و دنیا را از دریچه چشم والدین خود می نگرند و از آنان الگوبرداری می کنند .
تعیین حد و حدود و رعایت آنها از مهم ترین اصول تربیت کودکان می باشد و تجربه ثابت کرده است که اغلب والدین ایرانی در این زمینه دچار مشکل هستند . نظم دادن به کودکان امر دشواری است زیرا اغلب آنان از نظم پیروی نکرده و برخی از پدر و مادرها هم نظم را دستورهای خشک یا تنبیه هایی سخت تلقی می کنند ، در حالی که برای آموختن نظم و انضباط به خردسالان ، تعریف و تمجید از آنان را باید به عنوان یک نکته کلیدی در نظر داشت . از سوی دیگر ثبات قدم و استمرار از نکات مهم تربیتی نوپایان است . همه مراقبین کودک باید در مقابل یک رفتار او به صورت واحد یک واکنش را نشان دهند و این اصل مهمی است .
والدینی که اغلب در برقراری نظمی که تعیین کرده اند ، قاطع نیستند ، تصور می کنند این امر میزان علاقه کودک نسبت به آنان را افزایش می دهد . یکی از موارد مهمی که باید به خوبی درک کنید ، این حققت است که برقراری نظم و رعایت آن به هیچ وجه علاقه فرزندتان را نسبت به شما کاهش نمی دهد . والدینی که تصور می کنند برقراری نظم یعنی تنبیه و سختگیری در اشتباه هستند .
آموزش نظم یعنی اینکه کودک بیاموزد چگونه رفتار کرده و حد و حدود و خط قرمزها را رعایت کند. به عبارتی نظم یعنی کنترل و نظارت قاطعانه و عادلانه در کنار تشویق و تمجید فراوان .
آگاه باشید در بی نظم ترین و پرهرج و مرج ترین منازل هم عشق و علاقه ـ حتی به میزان زیادی ـ وجود دارد اما آنچه وجود نداشته یا مقدار آن بسیار جزئی است ، احترام می باشد . اگر کودک عادت کند که به پدر ، مادر ، خواهر و برادر خود و حتی اشیای خانه احترام نگذارد ، این رویه را ادامه خواهد داد و به دیگران نیز احترام نخواهد گذاشت و در نهایت ادامه این وضعیت در مهدکودک یا مدرسه ، او را با مشکل رو به رو می سازد . بی شک برای اینکه رابطه ی پدر و مادر با فرزندان رابطه ای قابل قبول باشد ، فقط عشق و علاقه کافی نیست بلکه باید احترام متقابل نیز وجود داشته باشد .
در عین حال لغو این قوانین ، سرآغاز اتفاق هایی است که قدرت نظارت پدر و مادر را کاهش می دهد ، به اندازه ای که دیگر کسی نمی تواند مانع رفتارهای نادرست کودک شود یا به اصطلاح فرزندسالاری در خانه حاکم خواهد شد که از نظر اصول تربیتی ، به هیچ عنوان پذیرفته نیست . بهتر است آگاه باشید همان طور که والدین باید در وضع مقررات و جلوگیری از شکسته شدن آنها قاطع باشند ، موظف به پایبندی و تعهد در قبال قولی که به فرزندشان داده اند ، خواهند بود .
در دهه های اخیر جامعه ما دستخوش تغییرات بسیاری شده و تربیت کودکان برای والدین بسیار دشوارتر از نسل های گذشته گردیده زیرا در خانواده های گسترده ـ که در آن چند نسل یعنی پدر بزرگ ، مادر بزرگ ، فرزندان و نوه ها در کنار هم زندگی می کردند ـ جای خود را به خانواده های کوچک ( هسته ای ) داده اند که فقط پدر ، مادر و فرزندان در کنار هم حضور دارند ، از این رو تعداد افرادی که از کودکان مراقبت می کردند ، کاهش یافته است . به علاوه مساله ی مادران شاغل ـ که در نسل های گذشته وجود نداشت ـ مشکلات مربوط به تربیت کودک را افزایش می دهد .
در گذشته تعداد بچه ها بیشتر از امروز بود و این موضوع علاوه بر آنکه باعث می شد کودکان همبازی های بسیاری داشته باشند ، می آموختند هر چه دارند با یکدیگر تقسیم کنند . در نهایت کودکان ، کمتر محور خانواده می شدند ، از سوی دیگر امکانات و منابع خانواده نیز بین چند فرزند تقسیم می شد . اگر چه امروه تعداد فرزندان در خانواده ها کمتر است و امکانات موجود صرف یک یا دو بچه می شود اما آنها کمبود همبازی دارند ، تنهاتر از قبل هستند ، در فضای تنگ و کوچک آپارتمان زندگی می کنند و گاهی نیز تمرکز و توجه بیش از حد والدین ، آنها را به کودکانی پرتوقع و لوس مبدل می کند . همه اینها ضرورت آموزش های والدگری را تایید می کند .
منبع: روزنامه ی سلامت شماره ی ۲۲۹ /س