برای مردان بسیاری یافتن وقت و انرژی کافی برای فرزندان به این معنی است که کمتر در اختیار شغلشان باشند، چرا که برای شخص دشوار و حتی شاید غیر ممکن است که با شصت ساعت کار در هفته یا زیر فشارهای شدید کاری از لحاظ عاطفی و جسمی در کنار فرزندان نیز حضور داشته باشید.
حل این تضاد برای مرد که هویت اصلی او نان آور خانواده است کار ساده ای نیست. او چنین تربیت شده است که باور کند سخت کوشی و ساعت های طولانی کار کردن همراه با از خودگذشتگی نشانه تعهد او به خانواده اش است. اما اکنون بسیاری از مردان متوجه شده اند که اگر تغییر نکنند باید خطر دور افتادن از همسر و فرزندان را یعنی همان افرادی که به خاطرشان کار معنی پیدا می کند بپذیرند.
در حالی که جامعه ما نسبت به این تناقض آگاه تر می شود امیدوارم شرایط کاری به سمت خانواده دوستی بیشتر گرایش پیدا کند. سال هاست که زنان شاغل برای زمان کاری شناور شغل های پاره وقت با درامدهای مناسب، فراهم آوردن امکان مراقبت از کودک از طرف کارفرما و مرخصی بیشتر بنا به دلایل خانوادگی به قانون گزاران فشار آورده اند. هنگامی که چنین تغییران ایجاد شوند برای کارکنان مرد نیز مفید خواهد بود.
به ویژه آن هایی که علاقه مند به توجه و مراقبت بیشتر از فرزندان هستند برای نمونه یک پژوهش بریتانیایی درباره کارکنان نشان داد که زمان کاری شناور بر مقدار زمانی که پدران در خانواده هایی که زن و مرد هردو کار می کنند به مراقبت از فرزندان می گذرانند تاثیر دارد. براساس پژوهش دیگری کسانی که زمان کارشان شناور بود الزاما اوقات بیشتری را با فرزندانشان سپری نمی کردند اما مسئولیت های شغلی و خانوادگی شان کمتر در تقابل با هم قرار می گرفت که احتمالاً به استرس کمتری در خانواده و زندگی بر نشاط تر برای فرزندان منجر می شد.
با این همه اغلب لازم می شود مردان دستاوردهای مالی و رشد شغلی خود را فدا کنند تا به تعادل بهتری بین کار و زندگی خانوادگی برسند.
مدیری که حاضر نیست خانواده اش را مجبور کند محل زندگیشان را ترک کنند و به گوشه دیگر کشور بروند رتبه و حقوق بالاتر نمی گیرد فروشنده ای که در کلاس های آموزشی شرکت نمیکند و در عوض با پسرش به اردو می رود از امتیاز یا اضافه حقوق محروم می شود.
چه مردی بخواهد ساعات کمتری را در ازای حقوق کمتری کار کند یا نخواهد به هرحال می ارزند که دست کم ببیند چگونه می تواند استرس کاری را کاهش دهد. چند بدبیاری پیاپی در اداره ممکن است به رابطه پدر و فرزندان آسیب برساند.
پژوهش ها نشان داده اند اگرچه پدرانی که در شغلشان بسیار موفق و راضی هستند اوقات کمتری را با فرزندانشان سپری می کنند اما همین رضایت در واقع مهارت های پدری کردن آن ها را تقویت می کند.
به نظر می رسد که احساس استقلال در شغل تفاوت مهمی ایجاد می کند. گروهی از پژوهشگران دریافتند پدرانی که استقلال بیشتری در کارشان دارند به احتمال بیشتری همین خود مختاری را به فرزندانشان منتقل می کنند. اما اگر آن هادر محل کار خود تحت نظارت شدید باشند ظاهراً اطاعت و دنباله روی بیشتری از فرزندانشان توقع دارند و به احتمال بیشتری از شیوه های تنبیه بدنی استفاده می کنند.
به نقل از کتاب کلیدهای پرورش هوش عاطفی در کودکان و نوجوانان