ارایه توصیفی مجمل از نحوه ی شکل گیری خلاقیت ادبی در کودکان و نشان دادن منحنی صعود و سقوط این قابلیت در کودکان و همچنین ترسیم راه تربیت و تقویت این قوه در کودکان.
روشن است آموختن ادبیات و شگردهای احساسی و برانگیزاننده ی آن به راحتی میسر نیست و به قول معروف آمدنی است و نه آموختنی. آن گونه که منتقد بزرگ رنه ولک می گوید:” دشواری حاصل از یاد دادن ادبیات که اغلب اوقات حس می شود ،ناشی از این است که چنین کاری شدنی نیست، چیزی که می توان به طور مستقیم یاد داد ،نقد ادبیات است و نه خود ادبیات.”
به هر حال برای شناخت کودکان بهتر است ابتدا تجربه های حسی و زبانی او را بشناسیم و سپس مولفه های دیگرش را که شامل توانش ادبی و خلاقیت است برشماریم. کودکان ابتدا از طریق حس لامسه با پیرامون خود ارتباط برقرار می کنند. اولین کشف کودکان، شناخت و حس انگشتان دست است و به مرور قدرت حس های دیگر را کشف می کنند. در کتاب “مبادی سواد بصری” مراحل استفاده از حس های کودکانه چنین بیان شده است:” طفل نوزاد علاوه بر لمس کردن یا دست زدن به اشیا ، از راه بوییدن و چشیدن اجسام نیز محیط اطراف را درک می کند.به تدریج حس بینایی و درک تصویری نیز به کمک حواس نامبرده می آید و چیزی نمی گذرد که این حس از درجه ی اول برخوردار می شود.” همراه این توانایی ها ،کودک کم کم از تجربه های زبانی اش بهره می برد و می تواند از طریق مهارت، سخن گفتن، شنیدن، خواندن و نوشتن را بیاموزد.
کودک در مرحله ی بعد این حواس را چون یک هنرمند در هم می آمیزد. در نظر او گل ها خواب می بینند،عروسک به قصه گوش می کند، خورشید خانم می خندد. بدین خاطر دانشمندان می گویند،بچه های سنین ۳تا ۶ سالگی قابلیت ایجاد تصمیم گیری های متفکرانه درباره ی رفتار و مشاهده ی احساسات محیط اطرافشان را دارند. البته باید آزادی عمل کودک را به رسمیت بشناسیم و بگذاریم انگیزه و احساس کودک نفس بکشد.
به طور کلی فرایند توانایی کودک برای شناخت خود و محیط تا خلاقیت و توانش ادبی اش در سه مرحله آشکار می شود:
۱-کلمه سازی و ترکیب آن: هرچند اولین کشف های کودک می تواند در رفتار و حرکات او دیده شود، اما موثرترین توانش کودک در حیطه ی زبان و خصوصا در کلام شکل می گیرد. به مرور کودک از بار معنایی واژگان و معنای آن آگاه می شوند و به قدرت ترکیبی و معانی متفاوت آنها پی می برند. این تجربه ی کودک در ترکیب کلمات و آفریدن معنای جدید برای او موثر می افتد و زمینه را برای ساختن کلماتی که موزون و قافیه دار است نزدیک می کند.
۲-ساخت جمله ی ادبی: در مرحله ی بعد کودکان قادر می شوند واژگان را به بافت جمله ببرند. منظور جمله هایی است که به نوعی بازتاب دهنده ی هیجانات و احساسات و تصویر خلاقانه ی آنها از پدیده های پیرامون است.
۳-نوشتن خلاق: نوشتن خلاق در حقیقت نتیجه و تکامل تجربه های کودک است.او در این مرحله می تواند به بافت متن وارد شود و حوزه ی کار را به آفرینش اثر و متن بسط و گسترش دهد و با آمیختگی خودآگاه و ناخودآگاه ،تصاویر ذهنی و خیالی منسجمی بسازد که از ترکیب چندجمله شروع می شود تا به شرح واقعه،خاطره،بیان آرزو و داستان نویسی می رسد.