این کودکان از نا هنجاریهای رفتاری که بیشتر با واکنش هایی به شرح زیر مشاهده می گردد، رنج می برند:
-
هیجان ها و فعالیت های بدنی بیش از حد
-
شرارت و مزاحمت برای سایر همکلاسی ها و دوستان و اطرافیان
-
ناسازگاری و عدم هماهنگی و همکاری با سایر کودکان، برادران و خواهران
-
کم حوصلگی و تمام نکردن تکالیف درسی و آموزشی چه درون خانه و چه در مدرسه
-
عدم تمرکزو دقت در کار
-
خرابکاری، سرپیچی و نا فرمانی از راهنمایی ها و دستورات والدین و آموزگاران
-
بدون فکر و اندیشه دست زدن به کارهای خطرناک و خرابکارانه.
کودکان بیش فعال دائما در حال هیجان بوده و حتی در حال نشستن تکان می خورند و به دور خود می چرخند و بی وقفه دست و پا را حرکت می دهند، مزاحم فعالیت و کارهای فکری دیگران می شوند و در خانه و مدرسه به نوبت و حق دیگران احترام نمی گذارند.
هنوز یک کار و فعالیت محوله را انجام نداده ، آن را نیمه تمام رها کرده، به کار و فعالیت دیگری می پردازند. نه تنها توجهی به دستورات آموزشی آموزگاران خود ندارند، بلکه قبل از آن که از آن ها سوال شود، چه بسا که میان صحبت دیگران دویده و حق دیگران را تضییع می نمایند و محیط کلاس و گفتگو های خانوادگی را متشنج می کنند. گاه مشکلات فراگیری و کندی در آموزش با ناهنجاریهای رفتاری گفته شده توام است.
این حالات را ” کمبود دقت و توجه همراه با بیش فعالی” می نامیم.
باید توجه داشت که اگر به عنوان مثال کودکی سه یا چهار ساله پاره ای از شیطنت ها وفعالیت های ذکر شده بالا را انجام دهد نباید به او برچسب بیش فعالی بزنیم.
کودکان بالاتر از سن ۵ سالگی اگر برای مدت متداوم شش ماه یا بیشتر مبتلا به حالات غیر عادی فوق باشند، مشکوک به این نابهنجاری رفتاری بوده و باید زیر نظر پزشک کودکان و کارشناسان بهداشت روانی، مورد مطالعه و معاینه درمانی قرار گیرند.
علت این بیماری مشخص نشده و گرایشهای ارثی و ژنتیک ، واکنش های محیط زندگی و شیوه های تربیت خانوادگی و اجتماعی و جالب تر از همه اختلالات بیولوژیکی و بیو شیمی ، یاخته های عصبی مغز مورد بحث و پژوهش است.
فرض بر این است این کودکان دارای استعداد ذاتی و اختلالات بیوشیمی دستگاه عصبی بوده و به علت واکنشهای ثانوی این عدم تعادل بیوشیمی، موجب برهم زدن تعادل مراکز عصبی مغز شده و اختلالی در دقت و حرکات و فعالیت ورفتارهای انسان ایجاد می کند.
نمی توان فرضیه و گرایش ارثی را به طور مطلق پذیرفت، چه بسا کودکانی که از نظر خانوادگی و ژنتیک حساس بوده و هیچ گاه به این عارضه دچار نشده اند.
این بیماری بیشتر بین سنین ۵ تا ۷ سالگی تشخیص داده می شود و نباید گمان برد که اگر کودکی به طور نسبی از کودکان دیگر فعالیت بدنی بیشتری دارد و گه گاهی سر نترس داشته و کارهای بی احتیاط انجام می دهد و یا پر صحبتی و حاضر جوابی می کند، لکن در آموزش و فراگیری دروس مدرسه کوشا است، سازگاری و تناسب او با دوستان و همکلاسی هایش مسالمت آمیز و قابل ستایش است، مبتلا به این بیماری است.
به آسانی نباید به هر کودکی برچسب بیش فعال زد.
با کودکان بیش فعال باید مهربان بود، از پرخاشجویی آن ها نباید آزرده شد و باید از سرزنش و نکوهش آن ها خودداری نمود.
آموزش به پدر و مادر و هماهنگی والدین در برخورد با کودک، آماده نمودن محیط سالم ورزشی، آموزشی و فعالیت های اجتماعی و خارج از برنامه تحصیلی در خارج از مدرسه و در پایان بهره گیری از داروهای مورد قبول با نظر کارشناسان بیماری های کودکان و روانپزشکان و روانشناسان بالینی دارای ارزش فوقالعاده بوده و در سنین بالاتر این کسالت فروکش کرده و این کودکان افراد مفید و سازگار و موفقی در جامعه خواهند بود.
هنوز یک کار و فعالیت محوله را انجام نداده ، آن را نیمه تمام رها کرده، به کار و فعالیت دیگری می پردازند. نه تنها توجهی به دستورات آموزشی آموزگاران خود ندارند، بلکه قبل از آن که از آن ها سوال شود، چه بسا که میان صحبت دیگران دویده و حق دیگران را تضییع می نمایند و محیط کلاس و گفتگو های خانوادگی را متشنج می کنند. گاه مشکلات فراگیری و کندی در آموزش با ناهنجاریهای رفتاری گفته شده توام است.
این حالات را ” کمبود دقت و توجه همراه با بیش فعالی” می نامیم.
باید توجه داشت که اگر به عنوان مثال کودکی سه یا چهار ساله پاره ای از شیطنت ها وفعالیت های ذکر شده بالا را انجام دهد نباید به او برچسب بیش فعالی بزنیم.
کودکان بالاتر از سن ۵ سالگی اگر برای مدت متداوم شش ماه یا بیشتر مبتلا به حالات غیر عادی فوق باشند، مشکوک به این نابهنجاری رفتاری بوده و باید زیر نظر پزشک کودکان و کارشناسان بهداشت روانی، مورد مطالعه و معاینه درمانی قرار گیرند.
علت این بیماری مشخص نشده و گرایشهای ارثی و ژنتیک ، واکنش های محیط زندگی و شیوه های تربیت خانوادگی و اجتماعی و جالب تر از همه اختلالات بیولوژیکی و بیو شیمی ، یاخته های عصبی مغز مورد بحث و پژوهش است.
فرض بر این است این کودکان دارای استعداد ذاتی و اختلالات بیوشیمی دستگاه عصبی بوده و به علت واکنشهای ثانوی این عدم تعادل بیوشیمی، موجب برهم زدن تعادل مراکز عصبی مغز شده و اختلالی در دقت و حرکات و فعالیت ورفتارهای انسان ایجاد می کند.
نمی توان فرضیه و گرایش ارثی را به طور مطلق پذیرفت، چه بسا کودکانی که از نظر خانوادگی و ژنتیک حساس بوده و هیچ گاه به این عارضه دچار نشده اند.
این بیماری بیشتر بین سنین ۵ تا ۷ سالگی تشخیص داده می شود و نباید گمان برد که اگر کودکی به طور نسبی از کودکان دیگر فعالیت بدنی بیشتری دارد و گه گاهی سر نترس داشته و کارهای بی احتیاط انجام می دهد و یا پر صحبتی و حاضر جوابی می کند، لکن در آموزش و فراگیری دروس مدرسه کوشا است، سازگاری و تناسب او با دوستان و همکلاسی هایش مسالمت آمیز و قابل ستایش است، مبتلا به این بیماری است.
به آسانی نباید به هر کودکی برچسب بیش فعال زد.
با کودکان بیش فعال باید مهربان بود، از پرخاشجویی آن ها نباید آزرده شد و باید از سرزنش و نکوهش آن ها خودداری نمود.
آموزش به پدر و مادر و هماهنگی والدین در برخورد با کودک، آماده نمودن محیط سالم ورزشی، آموزشی و فعالیت های اجتماعی و خارج از برنامه تحصیلی در خارج از مدرسه و در پایان بهره گیری از داروهای مورد قبول با نظر کارشناسان بیماری های کودکان و روانپزشکان و روانشناسان بالینی دارای ارزش فوقالعاده بوده و در سنین بالاتر این کسالت فروکش کرده و این کودکان افراد مفید و سازگار و موفقی در جامعه خواهند بود.
منبع: نگرش علمی و عملی در رفتارها و کژ رفتاریهای نوزادان، کودکان و نوجوانان؛ دکتر محمد رضا معین فر