در کودکی، شب ها که به آسمان نگاه می کردم، خیال می کردم خدا الان در کنار ستاره هاست.
فکر می کردم او خانه بزرگی در آسمان دارد و از آنجا ما را نگاه میکند؛ اما حالا می فهمم که این طور نبوده است.
خدا در همه جا هست؛ در کنار ستاره ها، در عمق دریاها، بر اوج کوهها، در بین دره ها، در جنگل ها، در شهرها و روستاها، در مسجدها و مدرسه ها و حتی در دل پاک و با صفای تو هم خدا حضور دارد .
خدا مثل هوایی که تنفس می کنی، در همه جا هست. در قرآن کریم می خوانیم “به هر طرف رو کنی ،خدا آنجاست ”
نشانه های حضور او را در همه جا می توانی ببینی .آن جا که غنچه ای باز می شود، ن جا که کودکی به دنیا می آید ، آن جا که جوجه ای تخم را میشکند و متولد می گردد ،آن جا که دانه گندمی جوانه میزند ، آن جا که بارانی می بارد ،آن جا که بلبلی از شادی آواز می خواند ، آن جا که ستاره ای چشمک می زند ،آن جا که خورشید می تابد و ماه می درخشد ، آنجا که شخص بیمار خدا را میخواند و خدا شفایش می دهد ، آن جا که فقیری دعا میکند و خدا به او آرامش میبخشد و سر انجام آن جا که تو وضو میگیری و نماز میخوانی ،خدا هست .
همین الان که من این جملات را می نویسم ، خدا در کنار دست من و درون ذهن من حضور دارد و همین الان که تو این نوشته را میخوانی ،خدا کنار چشم تو و درون قلب با صفایت حاضر است .
خدا، تنهادوست خوبی است که همه جا با ما و در کنار ماست .وقتی در شکم مادرمان بودیم ،او با ما بود و تا هر زمان که در دنیا باشیم نیز با ما خواهد بود .قدر این دوست خوب و مهربان و همراه همیشگی را بدان و با انجام کارهای خوب او را از خودت راضی نگهدار .
پیش از این فکر میکردم خدا
خانه ای دارد کنار ابرها
مثل قصر پادشاه قصه ها
خشتی از الماس و خشتی از طلا
پایه های برجش از عاج و بلور
بر سر تختی نشسته از غرور
ماه برق کوچکی از تاج او
هر ستاره پولکی از تاج او
تا که یک شب دست در دست پدر
راه افتادم به قصد یک سفر
در میان راه در یک روستا
خانه ای دیدم خوب و آشنا
زود پریدم، پدر !اینجا کجاست ؟
گفت :اینجا خانه خوب خداست ۱
و……
منبع: پله پله تا خدا؛ملامحمدی۱.