وقتی برای فرزند خردسال خود قوانینی تعیین می کنید، تعیین چند قانون مشخص و روشن بسیار بهتر از وضع قوانین بیش تر ولی مبهم است. به خاطر داشته باشید؛ اگر برای هر مسئله ای قانونی وضع کنید، باید برای تربیت کودک به جای نقش مادر، نقش پلیس را بازی نمایید.
کودکان خردسال تفاوتی بین قانون مهم یا کم اهمیت قایل نیستند. به طور مثال برای آنان قانون بسیار مهم “کتک زدن دیگران کار خوبی نیست” با قاعده “با دهان پر نباید حرف زد” تفاوت چندانی ندارد.
زمانی که فرزند شما کوچک تر است از رفتارهای کم اهمیت صرف نظر کنید و فقط به رفتارهای مهم و کلیدی اهمیت بدهید زیرا اگر دایم به هر مسئله کوچکی حساسیت نشان بدهید، شادابی و نشاط را از خانواده دور خواهید کرد. هم چنین کودکان نوپا به سرعت و بلافاصله از جریان زندگی روزمره خسته می شوند. بنابرین نباید بر کسالت آنان بیفزائید و یا تنش را افزایش دهید چرا که در غیر این صورت و در نهایت خانه را به میدان نبرد تبدیل خواهید کرد.
بدیهی است به تدریح که بچه ها رشد کرده و بزرگ تر می شوند و قوانینی را که وضع کرده اید بهتر فراگرفته و رعایت می کنند می توانند قوانین مهم تر و پیچیده تری را تعیین کنید. به عبارت دیگر برای وضع قوانین باتوجه به سن کودک باید از قوانین ساده تر شروع کرده و با رشد و بزرگ شدن او به وضع قوانین پیچیده تر بپردازید.
وقتی دیگران از فرزند شما نگهداری می کنند
زمانی که تصمیم گرفته اید نگهداری از فرزندتان را به یکی از نزدیکان یا پرستارش بسپارید، تعیین روال مشخص روزانه و وضع قواعد معین بسیار مفید و مثمر ثمر خواهد بود. اگر پدربزرگ، مادربزرگ، و دیگر نزدیکان و یا پرستار مسئولیت مراقبت از فرزندتان را بر عهده گرفته اند، باید کم و بیش همان روال و قانون شما را در پیش بگیرند.
بنابراین پیش از آن که مراقبت از بچه را به آنان بسپارید برایشان توضیح دهید که برای کودکتان چه رفتارهایی را مجاز شمرده و چه رفتارهایی را ممنوع کرده اید.
اگر بچه های کوچک با قوانین متفاوتی مواجه شوند بلافاصله گیج و سردرگم می گردند. ممکن است مادربزرگ بسیار ملایم تر از شما با کودک رفتار کند یا حتی شاید سخت گیر تر باشد.
بنابراین باید برای آن ها مشخص کنید؛ چگونه با فرزندتان رفتار کنند تا بچه با قواعد و رفتارهای مشابهی مواجه شود. به کسانی که از کودکتان نگهداری می کنند؛ اجازه ندهید، قواعد شما را زیر پا بگذارند یا آن ها را بی اعتنا نمایند اما به آنان اجازه دهید تا خودشان با فرزند شما ارتباط برقرار کرده و قوانین بیش تری وضع کنند.
به هرحال پدربزرگ ها و مادربزرگ ها بیش تر مطابق با خواسته ای نوه کوچکشان پیش می روند و از این نقش لذت می برند. پس این عادلانه نیست اگر آن ها را از این نقش منع کنید بلکه کافی است تا آنان را مجاب نمایید که در حفظ روال و قانون تعیین شده کوشا باشند.
اگر شاعل هستید و نگهداری از فرزندتان را برای مدتی طولانی به فرد دیگری واگذار کرده اید باید بین شما و آن فرد درک مشترکی از قوانین و روالی که تنظیم کرده اید به وجود آید. والدین به خصوص مادران شاغل وقتی مجبورند نگهداری از کودکشان را به شخص دیگری واگذار کنند دچار احساس گناه می شوند. از این رو پس از بازکشت به خانه قوانینی را که تعیین کرده اند نادیده می گیرند. به خاطر بسپارید؛ اگر برای غلبه بر احساس گناه خود به فرزندتان رشوه بدهید. در واقع به او هیچ کمکی نکرده اید چرا که بی تردید پس از ورودتان به منزل بچه به توجه حوصله و زمانی که برایش صرف می کنید نیاز دارد نه به لغو قوانین. وقتی فرزند کوچک شما متوجه شود؛ افرادی که از او نگهداری می کنند رویه یکسانی دارند؛ بیش تر احساس امنیت کرده و شاداب تر خواهد بود. علاوه بر این با نادیده گرفتن یا لغو قوانین فردی را که از کودکتان نگهداری می کند به دردسر می اندازید زیرا او روز بعد بایستی به سختی تلاش کند تا قوانینی را که شما در هم شکسته اید، دوباره برقرار کند.
هم چنین باید با کسی که از فرزندتان نگهداری می کند درباره حوادث و اتفاقاتی که در طی روز رخ داده است صحبت کنید تا به طور کامل از وقایع باخبر شوید.
به نقل از کتاب مادرکافی باشیم