آثار ترک ازدواج
دخترانی که نمی خواهند ازدواج کنند، یا اینکه می خواهند در منزل پدرشان و تحت حمایت خانواده باقی بمانند و یا اینکه می خواهند مستقل زندگی نمایند ، در صورت اول، باید فکر کنند که اولا تا چه زمانی امکان باقی ماندن در منزل پدری برایشان وجود دارد. آیا تا پایان عمر، حمایت خانواده شامل حال ایشان خواهد بود؟
و ثانیا آثار این ماجرا چیست و تا چه زمانی ادامه دارد؟
متأسفانه در جامعه ما بسیاری از دخترانی که با این وضعیت مواجه گشته اند، دچار افسردگی و بیماری های خاص روانی گردیده اند. چرا که باز هم متأسفانه در فرهنگ جامعه ما، ماندن دختر پس از سن ازدواج در خانه پدری، نامناسب شمرده شده و با نگاه بد مردم مواجه می گردد. از طرفی طعنه های مردمِ بی ملاحظه، به خانواده دختر، از طرفی مَتَلَکهای ناجوانمردانه نامردان روزگار و از طرفی نگاه های معنا دار خانواده، هر کدام هراز چند گاهی به جان خانه و خانواده افتاده و بر آرامش روانی آنها سایه می افکند. مثلا هر وقت که نامی از عروس و عروسی پیش آید یا یادی از دختران ازدواج کرده هم سن و سال دخترشان و موفقیت آنها در زندگی و بچه دار شدن ایشان و امثال اینها که پیش آید و یا در میهمانی های فامیل و دوستان که از هر چیزی، حرف زده می شود، همه و همه پیش زمینه فراهم شدن این سایه شوم بر زندگی است..
البته شاید بتوان در مقابل این نوع مسائل مقاومت نمود. آنچه بیش از این مسأله، باعث نگرانی است پاسخگوئی صحیح به نیازهای واقعی این نوع دختران است.
طبق آن چه که در روان شناسی مطرح است نیازهای نوع انسانها به ترتیب عبارتند از:
نیازهای زیستی مثل آب و غذا و هوا
نیاز به امنیت مثل مسکن و محیطی امن برای زندگانی
نیاز به عشق و تعلق (احساس تنهائی برای انسان دردآور است)
نیاز به عزت نفس
نیاز به خود شکوفائی
و ظاهرا این ترتیب را تمام روان شناسان امروزی پذیرفته اند؛ منتهی از آنجا که مهد علم روان شناسیِ امروزی، جهان غرب است، معمولا منشأ اینگونه فرضیه ها و مباحث هم، مطالعه و تحقیقات میدانی، بر رویِ همان انسانهای غربی است, اگر چه ادعای روان شناسان این است که این مسائل در میان جمیع بشر، مشترک است. ما در اینجا درصدد تحلیل و کشف درستی اینگونه مباحث نیستیم و فرض را بر درستی گفتار ایشان می گذاریم.
ایشان می گویند اگر انسانی نیازهای اولیه خود را تأمین نمود، می تواند به سراغ نیازهای دیگرش برود و الا اصلا فکرش به خود شکوفائی و یا عزت نفس و امثال اینها نمی رسد. مثلا در هنگام وقوع قحطی در میان انسانها، تقریبا همه انسانها به دنبال تأمین غذای خود به هر طریق ممکن خواهند بود و در آنجا دیگر عزت نفس معنای خارجی نخواهد داشت. باز ایشان مسائل جنسی را نیز جزو نیازهای زیستی بشر – یعنی جزو اولین نیازهای انسانی که مبتلای به مسائل جنسی گردیده _معرفی می نمایند. حال با این فرض و با شناخت این مسائل، دختری که می خواهد بدون ازدواج زندگی کند، آیا شده که در مورد تأمین این نیازهای خود هم فکر نماید؟
اصلا بحث را با زبان خود بیان می کنیم:
هر دختر جوانی همانطوری که نیاز به آب و غذا برای ادامه زندگانی دارد، نیازمند آرامش روانی، تأمین محیطی امن برای زندگانی ، تأمین مسائل روحی و همچنین ارضای سالم در مسائل جنسی است. این خلقت خداست که بدین گونه طراحی گردیده است . البته راه درست و طبیعیِ تأمین این نیازها نیز برای انسان، معرفی شده است. حال اگر کسی نخواهد از راه طبیعی و طراحی شده به این نیازها پاسخ دهد، قطعا باید خودش راهکاری – که به نظرش صحیح است – برایش ایجاد کند که معلوم نیست این راهکار او را به مقصد واقعی برساند. خدا انسان را به گونه ای آفریده که برای ادامه زندگی، به شخصی از غیر جنس خودش نیازمند باشد و برخی از نیازهای واقعی انسان تأمین نمی گردد؛ مگر به واسطه ازدواج صحیح و عقلائی. حال اگر دختری بخواهد با تکیه به خانواده از ازدواج سر باز زند، باید به فکر تأمین صحیحِ نیازهای واقعی خود نیز باشد. به فرض که خانواده در تأمین بعضی از این نیازها، یار و مددکار وی باشند، اما آیا در مابقی آنها هم می توانند برایش کاری انجام دهند؟
درمان و تأمین کامل و صحیحِ بسیاری از این نیازها، در «ازدواج دائم» است و حتی ازدواج موقت نمی تواند خیلی از این نیازها را جبران نماید؛ بلکه ازدواج موقت بعضی نیازهای وی را تشدید می گرداند.
همه این حرفها در جائی است که دختر، تحت حمایت خانواده باقی بماند و نخواهد مستقل زندگی نماید و الا باید خودش برای تأمین صحیح تمام نیازهایش وارد عمل گردد. شاید فساد جنسی برخی خانم ها و عدم امکان رشد شخصیت معنوی ایشان، به واسطه همین اشتغال به تأمین نیازهای اولیه اشان – از راهی که خدا به آن راضی نیست – باشد.
با این شرایط، آیا منطقی نیست که انسان از اول راهی را انتخاب کند که بتواند به خوبی به نیازهای اعلای خود مثل عزت نفس و خود شکوفائی برسد؟
ما به واسطه اینکه قصد طولانی کردن مباحث را نداریم از پرداختن عمیق به خیلی از موارد صرف نظر می کنیم و فقط تلنگری می زنیم که اهل فهم و تحقیق، را کفایت نماید.
گردآوری مطالب:مجیدی( کارشناس علوم تربیتی)